۱۳۹۹-۱۰-۹، ۰۴:۲۳ صبح
چند ماهی میشود که سر و کلهشان در تهران پیدا شده و ممکن است شما نیز آنان را در خیابان دیده باشید. کولهپشتی دارند و کنار خیابان میایستند، دستشان را برای خودروهای عبوری بلند میکنند و اگر جلوی پایشان ترمز کنید، سرشان را از پنجره ماشین داخل میآورند و میگویند که «کار من فرهنگیه و کتاب میفروشم؛ کتابخون هستید؟».
خودشان را کارمند یک شرکت معرفی میکنند و اگر جوابتان به سوالشان «بله» باشد، درِ خودرویتان را باز میکنند و کولهپشتیشان را روی صندلی جلو میگذارند و شروع میکنند به معرفی کتابهایشان. عنوان هر کتاب را میگویند و چند سطری هم درباره آن توضیح میدهند و سپس به شما نگاه میکنند؛ اگر نظرتان جلب نشد سراغ کتاب بعدی میروند. جنسشان هم جور است؛ از کتابهای روانشناسی و راهکارهای موفقیت در کسب و کار و رابطه گرفته تا رمانهای عاشقانه و کتابهایی با موضوعات سیاسی، تاریخی، زندگینامه و حتی آموزش زبان و کتاب کودک؛ از هر کدام یک عنوان در کولهپشتیشان دارند.
خودشان را کارمند یک شرکت معرفی میکنند و اگر جوابتان به سوالشان «بله» باشد، درِ خودرویتان را باز میکنند و کولهپشتیشان را روی صندلی جلو میگذارند و شروع میکنند به معرفی کتابهایشان. عنوان هر کتاب را میگویند و چند سطری هم درباره آن توضیح میدهند و سپس به شما نگاه میکنند؛ اگر نظرتان جلب نشد سراغ کتاب بعدی میروند. جنسشان هم جور است؛ از کتابهای روانشناسی و راهکارهای موفقیت در کسب و کار و رابطه گرفته تا رمانهای عاشقانه و کتابهایی با موضوعات سیاسی، تاریخی، زندگینامه و حتی آموزش زبان و کتاب کودک؛ از هر کدام یک عنوان در کولهپشتیشان دارند.