۱۴۰۰-۳-۹، ۰۷:۳۲ صبح
در این مطلب آیه ای که نام امام علی علیه السلام در آن ذکر شده را بازگو میکنیم
در قرآن کریم به وضوح نام امیرالمؤمنین علی (ع) در قرآن آمده است.
در آیه 84سوره شعراء حضرت ابراهیم از خدا درخواست میکند که
وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ (84)(و برای من زبانی راستگو ، و دعوت کننده ای راستین ، در میان آیندگان قرار ده.)
و خداوند در سوره مریم جواب دعای حضرت را مستجاب اعلام میکند آیه 50 سوره مریم
وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا
و از رحمت خود به آنها بخشیدیم وبرای آنها علی را «لسان صدق»ی قراردادیم»
متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت، بهویژه در زمان بنیامیه و بنیعباس، عبارت «لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «ثناءا حسناً»[4] تفسیر کرده که معنای آیه این میشود که «برای آنها مدح نیکویی قرار دادیم». بعدها این تفسیر شیوع پیدا کرده و در برخی تفاسیر شیعه هم به عنوان تنها معنای آیه وارد شده است. اما چنین تفسیری چه اندازه قابل دفاع است؟
کسانی که چنین تفسیری ارائه دادهاند، (یعنی «#علی» را نه اسم حضرت، بلکه به معنای لغوی آن مد نظر قرار دادهاند) در تحلیل نحوی، «علی» را صفت (نعت)[5] برای «لسان صدق» ویا حال[6] قلمداد کرده و بر همین اساس بوده که آن را به «ثناء حسن» ترجمه کردهاند؛ مثلا محیی الدین درویش میگوید: «و لسان صدق هو المفعول الاول و علیًّا صفة للسان و هو الثناء الحسن کما سیأتی فی باب البلاغة»[7]
اما اشکال در این است که چگونه «علیًّا» قرار است به معنای «ثناءا حسنا» باشد. «علیّ» در کتب لغت از ریشه «علو» و به معنای «رفیع و بلندمرتبه» است و در هیچیک به معنای «ثناء حسن» نیامده است.[8] عبارت نقل شده از محییالدین درویش که گفت «و هو الثناء الحسن کما سیأتی فی باب البلاغة» نشان میدهد که ایشان نیز میخواهد با یک نکته بلاغی این معنا را به آن لفظ متصل کند. وقتی در کتاب مذکور به قسمت بلاغت ذیل آیه مراجعه گردد با این توضیح مواجه میشویم که: «در این آیه از صنعت ادبی «مجاز مرسل» استفاده شده، زیرا اسم آلت یعنی لسان (=زبان) را به کار گرفته که آلت و ابزار سخن گفتن است، اما «آنچه از زبان ناشی میشود» [مطلب صدق و حقیقت] را اراده کرده است، پس، از «زبان» برای اشاره به «آنچه با زبان ایجاد میشود» استفاده کرده است همان گونه که گاهی از کلمه «ید» (= دست) استفاده میشود برای اشاره به آنچه با دست انجام میشود (یعنی عطا و بخشش) که این یک نوع مجاز به خاطر رابطه سببیت است.»[9]
به تعبیر ساده، ایشان میگویند: «لسان» که اسم آلت است، مجازاً برای دلالت بر «ما ینشا عنها» (مطلب صدق) به کار رفته، اما اینها چه ربطی به کلمه «علیّ» و ترجمه آن به «ثناء حسن» دارد؟ حقیقت این است که چنانکه سایر علمای ادبیات عرب، مانند محمود صافی (متوفی قرن 14، که محییالدی درویش ظاهرا همین مطلب «مجاز مرسل» را از وی نقل کرده) نشان دادهاند مجاز مرسل بودن ربطی به معنای «ثناء حسن» ندارد و معنای ثناء حسن، نه ناشی از مجاز مرسل، بلکه کنایه برخاسته از تعبیر «لسان» میباشد.[10]
در تفاسیر اهل سنت تا قرن سوم، «لسان صدق علیًّا» را به «ثناءاً حسناً» ترجمه میکردند، در حالی که این تعبیر فقط کنایه برخاسته از تعبیر «لسان» است و در واقع کلمه «علیًّا» ترجمه نشده، رها شده بود. در آثار تقسیری قرن سوم و چهارم کمکم برخی از مفسران اهل سنت درصدد برمیآیند این مشکل را حل کنند. یحیى بن سلام (متوفی 240) در تفسیر خود کلمه «رفیعاً» را وارد میکند و این نکته را که «رفیعاً» چه ربطی به دعای حضرت ابراهیم (ع) و تعبیر لسان صدق دارد، این طور توضیح میدهد که «برای او سنتی قرار داده شده که بعدیها به او اقتدا میکنند»[11] و طبری (متوفی 310) هم ابتدا آن را به «ثناء حسن» ترجمه میکند و سپس میگوید: «لسان را به عُلُوّ متصف کرده چون همه اهل ملل ثناء نیکویی از او میکنند.»[12] و بعدها نیز افرادی همچون واحدی[13] (متوفی 468) و ابنمسعود بغوی[14] (متوفی 516) این دو تعبیر یحیی بن سلام و طبری را با هم تلفیق میکنند و «ثناء حسن» را ترجمه «لسان صدق» معرفی کرده و برای ترجمه «علیًّا»، دو مطلب «رفیع بودن» و «در میان ملل مختلف به خوبی یاد شدن» را کنار هم قرار میدهند که گویی این دو مطلب، یک معنا دارد؛ و این تلفیق به حدی میرسد که در قرن هشتم شخصی مثل بیضاوی در تفسیر خود صریحا چنین تعبیر میکند: «توصیف لسان صدق به علو، برای دلالت بر این است که آنها واقعا شایسته این ثناء نیکو بودهاند و نیکوییهای آنها با گذشت زمانه فراموش نمیشود.»[15]
در قرآن کریم به وضوح نام امیرالمؤمنین علی (ع) در قرآن آمده است.
در آیه 84سوره شعراء حضرت ابراهیم از خدا درخواست میکند که
وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ (84)(و برای من زبانی راستگو ، و دعوت کننده ای راستین ، در میان آیندگان قرار ده.)
و خداوند در سوره مریم جواب دعای حضرت را مستجاب اعلام میکند آیه 50 سوره مریم
وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا
و از رحمت خود به آنها بخشیدیم وبرای آنها علی را «لسان صدق»ی قراردادیم»
متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت، بهویژه در زمان بنیامیه و بنیعباس، عبارت «لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «ثناءا حسناً»[4] تفسیر کرده که معنای آیه این میشود که «برای آنها مدح نیکویی قرار دادیم». بعدها این تفسیر شیوع پیدا کرده و در برخی تفاسیر شیعه هم به عنوان تنها معنای آیه وارد شده است. اما چنین تفسیری چه اندازه قابل دفاع است؟
کسانی که چنین تفسیری ارائه دادهاند، (یعنی «#علی» را نه اسم حضرت، بلکه به معنای لغوی آن مد نظر قرار دادهاند) در تحلیل نحوی، «علی» را صفت (نعت)[5] برای «لسان صدق» ویا حال[6] قلمداد کرده و بر همین اساس بوده که آن را به «ثناء حسن» ترجمه کردهاند؛ مثلا محیی الدین درویش میگوید: «و لسان صدق هو المفعول الاول و علیًّا صفة للسان و هو الثناء الحسن کما سیأتی فی باب البلاغة»[7]
اما اشکال در این است که چگونه «علیًّا» قرار است به معنای «ثناءا حسنا» باشد. «علیّ» در کتب لغت از ریشه «علو» و به معنای «رفیع و بلندمرتبه» است و در هیچیک به معنای «ثناء حسن» نیامده است.[8] عبارت نقل شده از محییالدین درویش که گفت «و هو الثناء الحسن کما سیأتی فی باب البلاغة» نشان میدهد که ایشان نیز میخواهد با یک نکته بلاغی این معنا را به آن لفظ متصل کند. وقتی در کتاب مذکور به قسمت بلاغت ذیل آیه مراجعه گردد با این توضیح مواجه میشویم که: «در این آیه از صنعت ادبی «مجاز مرسل» استفاده شده، زیرا اسم آلت یعنی لسان (=زبان) را به کار گرفته که آلت و ابزار سخن گفتن است، اما «آنچه از زبان ناشی میشود» [مطلب صدق و حقیقت] را اراده کرده است، پس، از «زبان» برای اشاره به «آنچه با زبان ایجاد میشود» استفاده کرده است همان گونه که گاهی از کلمه «ید» (= دست) استفاده میشود برای اشاره به آنچه با دست انجام میشود (یعنی عطا و بخشش) که این یک نوع مجاز به خاطر رابطه سببیت است.»[9]
به تعبیر ساده، ایشان میگویند: «لسان» که اسم آلت است، مجازاً برای دلالت بر «ما ینشا عنها» (مطلب صدق) به کار رفته، اما اینها چه ربطی به کلمه «علیّ» و ترجمه آن به «ثناء حسن» دارد؟ حقیقت این است که چنانکه سایر علمای ادبیات عرب، مانند محمود صافی (متوفی قرن 14، که محییالدی درویش ظاهرا همین مطلب «مجاز مرسل» را از وی نقل کرده) نشان دادهاند مجاز مرسل بودن ربطی به معنای «ثناء حسن» ندارد و معنای ثناء حسن، نه ناشی از مجاز مرسل، بلکه کنایه برخاسته از تعبیر «لسان» میباشد.[10]
در تفاسیر اهل سنت تا قرن سوم، «لسان صدق علیًّا» را به «ثناءاً حسناً» ترجمه میکردند، در حالی که این تعبیر فقط کنایه برخاسته از تعبیر «لسان» است و در واقع کلمه «علیًّا» ترجمه نشده، رها شده بود. در آثار تقسیری قرن سوم و چهارم کمکم برخی از مفسران اهل سنت درصدد برمیآیند این مشکل را حل کنند. یحیى بن سلام (متوفی 240) در تفسیر خود کلمه «رفیعاً» را وارد میکند و این نکته را که «رفیعاً» چه ربطی به دعای حضرت ابراهیم (ع) و تعبیر لسان صدق دارد، این طور توضیح میدهد که «برای او سنتی قرار داده شده که بعدیها به او اقتدا میکنند»[11] و طبری (متوفی 310) هم ابتدا آن را به «ثناء حسن» ترجمه میکند و سپس میگوید: «لسان را به عُلُوّ متصف کرده چون همه اهل ملل ثناء نیکویی از او میکنند.»[12] و بعدها نیز افرادی همچون واحدی[13] (متوفی 468) و ابنمسعود بغوی[14] (متوفی 516) این دو تعبیر یحیی بن سلام و طبری را با هم تلفیق میکنند و «ثناء حسن» را ترجمه «لسان صدق» معرفی کرده و برای ترجمه «علیًّا»، دو مطلب «رفیع بودن» و «در میان ملل مختلف به خوبی یاد شدن» را کنار هم قرار میدهند که گویی این دو مطلب، یک معنا دارد؛ و این تلفیق به حدی میرسد که در قرن هشتم شخصی مثل بیضاوی در تفسیر خود صریحا چنین تعبیر میکند: «توصیف لسان صدق به علو، برای دلالت بر این است که آنها واقعا شایسته این ثناء نیکو بودهاند و نیکوییهای آنها با گذشت زمانه فراموش نمیشود.»[15]