۱۴۰۰-۱۱-۱، ۰۷:۱۵ صبح
گروه سیاسی روزنامه خوب وطن امروز در مقاله ای با عنوان حروف تحریف ، به بررسی مهمترین کلیدواژهها و گزارههایی که جریان تحریف در فضای عمومی پیگیری میکند پرداخته است که باهم میخوانیم.
شناختن گزارهها، کلیدواژهها و دوقطبیهایی که جریان تحریف در سالهای اخیر با تکیه بر آنها مقاصد خود را در افکارعمومی پیگیری میکرده است امری واجد اهمیت و بهمثابه گامی در جهت از میان برداشتن این جریان به حساب میآید.
مطرح شدن شکست «جریان تحریف» به عنوان اقدامی مکمل شکست «جریان تحریم» در سخنرانی روز عید قربان رهبر حکیم انقلاب اسلامی را میتوان بهمثابه راهبردی بلندمدت برای خروج کشور از فشارهای خارجی دانست. ایشان با بیان اینکه «اگر جریان تحریف شکست بخورد، قطعا جریان تحریم هم شکست خواهد خورد، زیرا عرصه کنونی، میدان جنگ ارادههاست و اگر اراده ملت ایران مستحکم باقی بماند، بر اراده دشمن غلبه خواهد کرد»، در واقع جریان تحریف را بخشی از صورت مسأله جریان تحریم و هموارکننده فضای داخلی به سمت تاثیرگذاری آن دانستند.
بر این اساس شناختن گزارهها، کلیدواژهها و دوقطبیهایی که جریان تحریف در سالهای اخیر با تکیه بر آنها مقاصد خود را در افکار عمومی پیگیری میکرده است، برای از میان برداشتن این جریان اهمیتی فوقالعاده دارد و برای تزریق پادزهر در جامعه نسبت به این بازی تبلیغاتی، باید دور از واقعیت بودن آنها را به شکلی اقناعکننده تبیین کرد.
دانلود کتاب شاه دزد pdf
آمریکای خوب و آمریکای بد
یکی از مهمترین خطهایی که جریان اصلاح طلبان در طول سالیان گذشته به شکل هدفمند پیگیری کرده، خط آمریکای خوب در برابر آمریکای بد بوده است. بر مبنای این خط، آمریکای خوب (حکمرانی دموکراتها) یک فرصت بزرگ برای عقبنشینی ایران و آغاز تعاملات گسترده با آمریکاست که در صورت استفاده حداکثری از آن با روی کار آمدن آمریکای بد (حکمرانی جمهوریخواهان) از بین میرود.
نگاهی گذرا به خط رسانهای جریان تحریف در بازنمایی آمریکای اوباما در برابر آمریکای ترامپ که این روزها با استغاثه برای روی کار آمدن «جو بایدن» به عنوان یکی از گزینههای آمریکای خوب همراه شده، موید این نکته است. در این خط رسانهای عمدتا این پیام تکرار میشود که برجام نتیجه روی کار بودن آمریکای خوب بوده و بازگشت تحریمها به دلیل به پایان رسیدن این آمریکا و آغاز حکمرانی جمهوریخواهان بوده است. نکته مهمی که جریان تحریف به شکل عامدانه سعی در عبور از آن دارد این است که تحریمهای این روزها، تحریمهایی است که ساختمان آن در دوره حکمرانی آمریکای خوب ساخته شده بود و ترامپ تنها آن را بازگردانده است.
بر مبنای این تقسیمبندی، هر گونه عقبنشینی در مقابل آمریکای خوب، از ترس آمریکای بد مشروعیت مییابد و رویکردی همانند «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» پیگیری میشود. توصیف اوباما به رئیسجمهوری «مودب» و «باهوش» از سوی حسن روحانی در نخستین ماههای ریاستجمهوریاش گویای چنین تقسیمبندیای در ذهن تصمیمساز جریان تحریف به شمار میرفت.
تمجیدهای رسانهای جریان حامی دولت و مطبوعات اصلاحطلب در حمایت از دموکراتها به عنوان سرآمدان آمریکای خوب را میتوان با مصادیق متعددی به خاطر آورد به گونهای که این روزها نیز این رسانهها بخش عمدهای از تمرکز خود را معطوف به برجستهسازی وعدههای برجامی «جو بایدن» کردهاند و با طرح این فرض که آغاز به کار مجدد دموکراتها مساوی با آغاز یک آمریکای خوب است، زمزمههای طرح مجدد مذاکراتی را پیش میکشند.
تحلیلها بر مدار دوقطبی «آمریکای خوب/ آمریکای بد» از سوی جریان تحریف هیچ راهکاری جز چشم دوختن به انتخابات آمریکا و تغییر دولت این کشور ندارد. به گونهای که عملا تنها راه برونرفت از مشکلات موجود را رفتن ترامپ و آمدن گزینهای دموکرات برای ازسرگیری مذاکرات و بدهبستانهای نامتوازن میدانند.
باور به عاملیت رئیسجمهور آمریکا برای امکانسنجی حل مشکلات اقتصادی ایران تا حدی در جریان تحریف بالاست که برخی تحلیلها حتی شرکت و عدم شرکت در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده از سوی این جریان را معلول پیروزی و عدم پیروزی نامزد دموکراتها در انتخابات آمریکا میداند؛ مسألهای که معنای دیگرش این است که جریان تحریف اساس تاثیرگذاری و راهکار مدیریتی خویش را در وجود آمریکای خوب و باز بودن باب تعاملات با آن جستوجو میکند.
تاکید هر روزه برخی چهرههای شناختهشده جریان تحریف بر لزوم مذاکره تحت هر شرایطی، آن هم در برههای که ترامپ به عریانترین شکل ممکن دشمنی خود را با ملت ایران نشان میدهد، گویای خیز جریان تحریف برای واگذاری امتیازهای بیشتر تنها برای نگه داشتن آمریکا پای میز مذاکره است.
چرا امام خامنهای مظلوم است، مگر چه فرقی با امام خمینی دارد؟
نیاز به رسمیت قدرتهای جهانی
کلیدواژه «قدرتهای جهانی» به عنوان بلوکی از کشورهای غربی به رهبری آمریکا از پرتکرارترین عباراتی است که جریان تحریف برای پیگیری مواضع و مقاصد خود به آن رجوع میکند. تکرار مکرر این امر که قبل از هر کاری باید رضایت «قدرتهای جهانی» را کسب کرد، به عنوان مقدمهای برای طرح مسأله «تنشزدایی» مورد استفاده قرار میگیرد.
بر اساس این رویکرد هر اقدامی از سوی ایران، حتی اگر به عنوان گامی در راستای تضمین استقلال و امنیت ملی کشورمان باشد، بدون تایید و کسب رضایت «قدرتهای جهانی» به بالا رفتن تنشها منتهی میشود و باید از آن دوری جست.
نگاهی به تعاریف و توجیهات جریان تحریف در مصداق برجام بخوبی یادآور این نکته است که این جریان حتی در دفاع از توافقی که پایه آن مبادله امتیازاتی از سوی 2 طرف بوده است، به رسمیت شناختن این حق کشورمان از سوی قدرتهای غربی را به عنوان دستاوردی قابل تحسین تعریف میکرد و حتی پس از خروج آمریکا از این توافق و پشت پا زدن نسبت به تعهداتی که پیش از آن داده بود باز هم پذیرش این توافق بدون دستاورد از سوی کشورهای اروپایی را به عنوان یک پیروزی «اخلاقی» و «دیپلماتیک» معرفی میکردند.
اختصارا میتوان باور به مرکزیت و کدخدایی آمریکا را اصلی جداناشدنی از منظومه ذهنی جریان تحریف دانست. این اصل در عمده موضعگیریهای جریان تحریف نقش محوری دارد و این جریان عمده تمرکز خود را بر تشریح وقایع به شکلی میگذارد که هر موفقیتی بدون رسمیت یافتن و کسب رضایت قدرتهای جهانی فاقد اعتبار بوده و حتی مستعد تبدیل شدن به یک تهدید نیز هست.
افسانه اقتدار ملی
تحقیر و تمسخر دستاوردهای ملی و تفسیر هر ظرفیت به تولیدی غیرقابل صرفه از دیگر خطهایی است که جریان تحریف در امور مختلف سیاسی، امنیتی، منطقهای و اقتصادی پیگیری میکند. هجو و تمسخر مفاهیمی همچون خودکفایی اقتصادی و غیرمطلوب دانستن تقویت اهرمهای قدرت در زمینه تسلیحاتی، نفوذ منطقهای، ارتباط با دولتهای مستقل و… به عنوان بخشی از ادبیات عمومی این جریان شناخته میشود.
باور عمیق به «توسعه برونگرا» و نیاز قطعی به اراده دولتهای غربی برای توسعه و پیشرفت ایران باعث میشود این جریان اساسا در عرصه اقتصادی رویکرد ضد تولید ملی و در عرصه بینالمللی نیز رویکرد ضد اقتدار ملی را دنبال کند.
در جهانبینی جریان تحریف که در رسانههایشان نیز پیگیری میشود اساسا طرح مسأله «اقتدار ملی» از مسیری غیر از واگرایی در برابر قدرتهای جهانی غلط است، به عبارت دیگر آنها اساس «اقتدار ملی» را امری بیرونی میدانند که بدون اذن و تایید دولتهای غربی و آمریکا امکان وجودی ندارد. نگاهی به مواضع چهرههای شناختهشده جریان تحریف در تحقیر هرگونه امکان و ظرفیت اقتدار ایران در عرصههای مختلف و یک خطی خواندن الگوی توسعه بر مبنای سرمایهگذاری خارجی بخوبی نشان از یک باور جدی در این جریان نسبت به «افسانه اقتدار ملی» دارد.
پایان
این مقاله در شماره 2990 روزنامه وطن امروز منتشر شده است.
شناختن گزارهها، کلیدواژهها و دوقطبیهایی که جریان تحریف در سالهای اخیر با تکیه بر آنها مقاصد خود را در افکارعمومی پیگیری میکرده است امری واجد اهمیت و بهمثابه گامی در جهت از میان برداشتن این جریان به حساب میآید.
مطرح شدن شکست «جریان تحریف» به عنوان اقدامی مکمل شکست «جریان تحریم» در سخنرانی روز عید قربان رهبر حکیم انقلاب اسلامی را میتوان بهمثابه راهبردی بلندمدت برای خروج کشور از فشارهای خارجی دانست. ایشان با بیان اینکه «اگر جریان تحریف شکست بخورد، قطعا جریان تحریم هم شکست خواهد خورد، زیرا عرصه کنونی، میدان جنگ ارادههاست و اگر اراده ملت ایران مستحکم باقی بماند، بر اراده دشمن غلبه خواهد کرد»، در واقع جریان تحریف را بخشی از صورت مسأله جریان تحریم و هموارکننده فضای داخلی به سمت تاثیرگذاری آن دانستند.
بر این اساس شناختن گزارهها، کلیدواژهها و دوقطبیهایی که جریان تحریف در سالهای اخیر با تکیه بر آنها مقاصد خود را در افکار عمومی پیگیری میکرده است، برای از میان برداشتن این جریان اهمیتی فوقالعاده دارد و برای تزریق پادزهر در جامعه نسبت به این بازی تبلیغاتی، باید دور از واقعیت بودن آنها را به شکلی اقناعکننده تبیین کرد.
دانلود کتاب شاه دزد pdf
آمریکای خوب و آمریکای بد
یکی از مهمترین خطهایی که جریان اصلاح طلبان در طول سالیان گذشته به شکل هدفمند پیگیری کرده، خط آمریکای خوب در برابر آمریکای بد بوده است. بر مبنای این خط، آمریکای خوب (حکمرانی دموکراتها) یک فرصت بزرگ برای عقبنشینی ایران و آغاز تعاملات گسترده با آمریکاست که در صورت استفاده حداکثری از آن با روی کار آمدن آمریکای بد (حکمرانی جمهوریخواهان) از بین میرود.
نگاهی گذرا به خط رسانهای جریان تحریف در بازنمایی آمریکای اوباما در برابر آمریکای ترامپ که این روزها با استغاثه برای روی کار آمدن «جو بایدن» به عنوان یکی از گزینههای آمریکای خوب همراه شده، موید این نکته است. در این خط رسانهای عمدتا این پیام تکرار میشود که برجام نتیجه روی کار بودن آمریکای خوب بوده و بازگشت تحریمها به دلیل به پایان رسیدن این آمریکا و آغاز حکمرانی جمهوریخواهان بوده است. نکته مهمی که جریان تحریف به شکل عامدانه سعی در عبور از آن دارد این است که تحریمهای این روزها، تحریمهایی است که ساختمان آن در دوره حکمرانی آمریکای خوب ساخته شده بود و ترامپ تنها آن را بازگردانده است.
بر مبنای این تقسیمبندی، هر گونه عقبنشینی در مقابل آمریکای خوب، از ترس آمریکای بد مشروعیت مییابد و رویکردی همانند «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» پیگیری میشود. توصیف اوباما به رئیسجمهوری «مودب» و «باهوش» از سوی حسن روحانی در نخستین ماههای ریاستجمهوریاش گویای چنین تقسیمبندیای در ذهن تصمیمساز جریان تحریف به شمار میرفت.
تمجیدهای رسانهای جریان حامی دولت و مطبوعات اصلاحطلب در حمایت از دموکراتها به عنوان سرآمدان آمریکای خوب را میتوان با مصادیق متعددی به خاطر آورد به گونهای که این روزها نیز این رسانهها بخش عمدهای از تمرکز خود را معطوف به برجستهسازی وعدههای برجامی «جو بایدن» کردهاند و با طرح این فرض که آغاز به کار مجدد دموکراتها مساوی با آغاز یک آمریکای خوب است، زمزمههای طرح مجدد مذاکراتی را پیش میکشند.
تحلیلها بر مدار دوقطبی «آمریکای خوب/ آمریکای بد» از سوی جریان تحریف هیچ راهکاری جز چشم دوختن به انتخابات آمریکا و تغییر دولت این کشور ندارد. به گونهای که عملا تنها راه برونرفت از مشکلات موجود را رفتن ترامپ و آمدن گزینهای دموکرات برای ازسرگیری مذاکرات و بدهبستانهای نامتوازن میدانند.
باور به عاملیت رئیسجمهور آمریکا برای امکانسنجی حل مشکلات اقتصادی ایران تا حدی در جریان تحریف بالاست که برخی تحلیلها حتی شرکت و عدم شرکت در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده از سوی این جریان را معلول پیروزی و عدم پیروزی نامزد دموکراتها در انتخابات آمریکا میداند؛ مسألهای که معنای دیگرش این است که جریان تحریف اساس تاثیرگذاری و راهکار مدیریتی خویش را در وجود آمریکای خوب و باز بودن باب تعاملات با آن جستوجو میکند.
تاکید هر روزه برخی چهرههای شناختهشده جریان تحریف بر لزوم مذاکره تحت هر شرایطی، آن هم در برههای که ترامپ به عریانترین شکل ممکن دشمنی خود را با ملت ایران نشان میدهد، گویای خیز جریان تحریف برای واگذاری امتیازهای بیشتر تنها برای نگه داشتن آمریکا پای میز مذاکره است.
چرا امام خامنهای مظلوم است، مگر چه فرقی با امام خمینی دارد؟
نیاز به رسمیت قدرتهای جهانی
کلیدواژه «قدرتهای جهانی» به عنوان بلوکی از کشورهای غربی به رهبری آمریکا از پرتکرارترین عباراتی است که جریان تحریف برای پیگیری مواضع و مقاصد خود به آن رجوع میکند. تکرار مکرر این امر که قبل از هر کاری باید رضایت «قدرتهای جهانی» را کسب کرد، به عنوان مقدمهای برای طرح مسأله «تنشزدایی» مورد استفاده قرار میگیرد.
بر اساس این رویکرد هر اقدامی از سوی ایران، حتی اگر به عنوان گامی در راستای تضمین استقلال و امنیت ملی کشورمان باشد، بدون تایید و کسب رضایت «قدرتهای جهانی» به بالا رفتن تنشها منتهی میشود و باید از آن دوری جست.
نگاهی به تعاریف و توجیهات جریان تحریف در مصداق برجام بخوبی یادآور این نکته است که این جریان حتی در دفاع از توافقی که پایه آن مبادله امتیازاتی از سوی 2 طرف بوده است، به رسمیت شناختن این حق کشورمان از سوی قدرتهای غربی را به عنوان دستاوردی قابل تحسین تعریف میکرد و حتی پس از خروج آمریکا از این توافق و پشت پا زدن نسبت به تعهداتی که پیش از آن داده بود باز هم پذیرش این توافق بدون دستاورد از سوی کشورهای اروپایی را به عنوان یک پیروزی «اخلاقی» و «دیپلماتیک» معرفی میکردند.
اختصارا میتوان باور به مرکزیت و کدخدایی آمریکا را اصلی جداناشدنی از منظومه ذهنی جریان تحریف دانست. این اصل در عمده موضعگیریهای جریان تحریف نقش محوری دارد و این جریان عمده تمرکز خود را بر تشریح وقایع به شکلی میگذارد که هر موفقیتی بدون رسمیت یافتن و کسب رضایت قدرتهای جهانی فاقد اعتبار بوده و حتی مستعد تبدیل شدن به یک تهدید نیز هست.
افسانه اقتدار ملی
تحقیر و تمسخر دستاوردهای ملی و تفسیر هر ظرفیت به تولیدی غیرقابل صرفه از دیگر خطهایی است که جریان تحریف در امور مختلف سیاسی، امنیتی، منطقهای و اقتصادی پیگیری میکند. هجو و تمسخر مفاهیمی همچون خودکفایی اقتصادی و غیرمطلوب دانستن تقویت اهرمهای قدرت در زمینه تسلیحاتی، نفوذ منطقهای، ارتباط با دولتهای مستقل و… به عنوان بخشی از ادبیات عمومی این جریان شناخته میشود.
باور عمیق به «توسعه برونگرا» و نیاز قطعی به اراده دولتهای غربی برای توسعه و پیشرفت ایران باعث میشود این جریان اساسا در عرصه اقتصادی رویکرد ضد تولید ملی و در عرصه بینالمللی نیز رویکرد ضد اقتدار ملی را دنبال کند.
در جهانبینی جریان تحریف که در رسانههایشان نیز پیگیری میشود اساسا طرح مسأله «اقتدار ملی» از مسیری غیر از واگرایی در برابر قدرتهای جهانی غلط است، به عبارت دیگر آنها اساس «اقتدار ملی» را امری بیرونی میدانند که بدون اذن و تایید دولتهای غربی و آمریکا امکان وجودی ندارد. نگاهی به مواضع چهرههای شناختهشده جریان تحریف در تحقیر هرگونه امکان و ظرفیت اقتدار ایران در عرصههای مختلف و یک خطی خواندن الگوی توسعه بر مبنای سرمایهگذاری خارجی بخوبی نشان از یک باور جدی در این جریان نسبت به «افسانه اقتدار ملی» دارد.
پایان
این مقاله در شماره 2990 روزنامه وطن امروز منتشر شده است.