۱۴۰۱-۱۱-۷، ۰۹:۳۴ عصر
سلام من پسری هستم بیست و نه ساله و مجرد
من قبل انجام خدمت سربازی؛ دانشگاه رفتم و فارغ التحصیل شدم؛ در دانشگاه سرم به کار خودم بود و زیاد با بچه های دانشگاه بیرون دانشگاه ارتباط نداشتم ولی رابطه اجتماعی ایم بد نبود و مشکلی نداشتم؛ رفتم دوره خدمت سربازی؛ تو دوران خدمت سربازی اوایل چون دور از خانواده بودم و تا حالا دوری اژ خانواده رو تحربه نداشتم خیلی اذیت شدم و و چون خود مدیریتی ایم ضعیف بود بیمار شدم؛ همش استرس داشتم و حالم خوب نبود؛ که بعذ دوران آموزشی انتقال پیدا کردم به نزدیکی شهرمون که مشکل یکم برطرف شد؛ خدمت با تمام مشکلاتش تموم شد و من باید برای خودم شغلی انتخاب میکردم؛ من قبل خدمت به پدرم تو کار کشاورزی کمک میکردم اینم بگم تو دوران جوانی چند تا دوست داشتم که رابطه ام با هاشون نسب تون خوب بود؛ مشکل الان من بر میگرده که نمی تونم تو اجتماع برای خودم جایگاهی کسب کنم؛ شخصیت من درون گرا هست؛ نمیدونم چطوری بگم من دچار اضطراب اجتماعی شدم؛ الان میخوام برم سر کار؛ نمیدونم چی بگم میترسم یا خجالت میکشم از دیده شدن و ارتباط برقرار کردن؛ میترسم از محیط جدید کاری و ادمهاش نمیتونم ارتباط برقرار کنم؛ اینم بگم من تو خدمت سربازی دچار بیماری دیسک کمر شدم که الان کمی بهتر شدم؛ میترسم جایی که مشغول بشم از لحاظ بدنی اذیت بشم اینم به بقیه ترسهام اضافه شده
از اینده ام میترسم؛ از شروع کردن میترسم؛ نا امید شدم؛ بیشتر وقت ها تو شرایطی تپش قلب دارم و استرس میگیرم
ولی اینم بگم تو اجتماع هستم و نیاز هامو برطرف میکنم
مثل دکتر رفتن؛ خرید؛ باشگاه میرفتم و طبیعت گردی با جمع و..
من قبل انجام خدمت سربازی؛ دانشگاه رفتم و فارغ التحصیل شدم؛ در دانشگاه سرم به کار خودم بود و زیاد با بچه های دانشگاه بیرون دانشگاه ارتباط نداشتم ولی رابطه اجتماعی ایم بد نبود و مشکلی نداشتم؛ رفتم دوره خدمت سربازی؛ تو دوران خدمت سربازی اوایل چون دور از خانواده بودم و تا حالا دوری اژ خانواده رو تحربه نداشتم خیلی اذیت شدم و و چون خود مدیریتی ایم ضعیف بود بیمار شدم؛ همش استرس داشتم و حالم خوب نبود؛ که بعذ دوران آموزشی انتقال پیدا کردم به نزدیکی شهرمون که مشکل یکم برطرف شد؛ خدمت با تمام مشکلاتش تموم شد و من باید برای خودم شغلی انتخاب میکردم؛ من قبل خدمت به پدرم تو کار کشاورزی کمک میکردم اینم بگم تو دوران جوانی چند تا دوست داشتم که رابطه ام با هاشون نسب تون خوب بود؛ مشکل الان من بر میگرده که نمی تونم تو اجتماع برای خودم جایگاهی کسب کنم؛ شخصیت من درون گرا هست؛ نمیدونم چطوری بگم من دچار اضطراب اجتماعی شدم؛ الان میخوام برم سر کار؛ نمیدونم چی بگم میترسم یا خجالت میکشم از دیده شدن و ارتباط برقرار کردن؛ میترسم از محیط جدید کاری و ادمهاش نمیتونم ارتباط برقرار کنم؛ اینم بگم من تو خدمت سربازی دچار بیماری دیسک کمر شدم که الان کمی بهتر شدم؛ میترسم جایی که مشغول بشم از لحاظ بدنی اذیت بشم اینم به بقیه ترسهام اضافه شده
از اینده ام میترسم؛ از شروع کردن میترسم؛ نا امید شدم؛ بیشتر وقت ها تو شرایطی تپش قلب دارم و استرس میگیرم
ولی اینم بگم تو اجتماع هستم و نیاز هامو برطرف میکنم
مثل دکتر رفتن؛ خرید؛ باشگاه میرفتم و طبیعت گردی با جمع و..