۱۴۰۱-۱۲-۴، ۰۳:۴۴ عصر
Kal Ho Naa Ho (ترجمه فردا ممکن است هرگز نیاید، تلفظ [kəl ɦoː naː ɦoː])، همچنین به اختصار KHNH، یک فیلم هندی هندی زبان هندی درام کمدی درام به کارگردانی نیکیل ادوانی، نوشته کاران جوهرجان با دیالوگ های نیران است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. آیینگار و تهیه کنندگی یاش جوهر.[5] در این فیلم جایا باچان، شاهرخ خان، سیف علی خان و پریتی زینتا به ایفای نقش می پردازند و سوشما ست، ریما لاگو، لیلت دوبی و دلناز پل در نقش های فرعی بازی می کنند. در کال هو نا هو، ناینا کاترین کاپور (زینتا) و امان ماتور (شاهرخ خان) عاشق هم می شوند، اما رازی مانع از آن می شود که او احساسات خود را متقابل کند و منجر به نقشه ای برای تنظیم ناینا با بهترین دوستش، روهیت پاتل می شود. سیف علی خان).
شانکار-احسان-لوی با همکاری جوهر، موسیقی متن و موسیقی متن را ساخت. آنیل مهتا، مانیش مالهوترا و شارمیشتا روی به ترتیب فیلمبردار، طراح لباس و کارگردان هنری بودند. فیلمبرداری اصلی از ژانویه تا اکتبر 2003 در تورنتو، نیویورک و بمبئی انجام شد. آهنگ عنوان، "وقت دیسکو است"، "Kuch To Hua Hai"، و "Pretty Woman" به ویژه مورد استقبال قرار گرفت.
بیشتر بخوانید: بهترین سریال های کره ای 2022 | معرفی 47 سریال کره ای ۲۰۲۲
Kal Ho Naa Ho یکی از بهترین فیلم های عاشقانه هندی است در 27 نوامبر 2003 با شعار تبلیغاتی "داستان یک عمر ... در ضربان قلب" منتشر شد. این فیلم بازخورد مثبت منتقدان را دریافت کرد و از نظر تجاری موفق بود. این فیلم ۸۶۰.۹ میلیون روپیه (۱۸.۸ میلیون دلار آمریکا) فروخت و پرفروشترین فیلم هندی سال بود. این فیلم هندیهای غیرمقیم، ازدواج بین طبقاتی و همجنسگرایی را از طریق کنایهها و پیوندهای هماجتماعی بررسی میکند. این فیلم برنده دو جایزه ملی فیلم، هشت جایزه Filmfare، سیزده جایزه بینالمللی آکادمی فیلم هند، شش جایزه فیلم انجمن تهیهکنندگان، سه جایزه نمایشگر و دو جایزه زی سینما در سال 2004 شد.
بررسی داستان فیلم Kal Ho Naa Ho
ناینا کاترین کاپور یک دانشجوی MBA بدبین و متین است که به همراه مادر بیوه اش جنیفر، برادر معلول شیو، خواهر خوانده جیا و مادربزرگ پدری لاجو در شهر نیویورک زندگی می کند. جنیفر یک کافه ناموفق را با همسایهاش جاسویندر جاز کاپور اداره میکند. لاجو با جنیفر و جیا دشمنی می کند زیرا معتقد است که فرزندخواندگی جیا باعث شد پسرش (شوهر جنیفر و پدر ناینا) دست به خودکشی بزند.
ناینا دو دوست صمیمی دارد: همکلاسی اش، روهیت پاتل، و جاسپریت "سوئیتو" کاپور، خواهر جاز. زندگی او کسل کننده است و تحت الشعاع از دست دادن پدرش قرار می گیرد تا اینکه آمان ماتور و مادرش با عمویش پریتام چادا به خانه همسایه می روند. نشاط امان کم کم بر خانواده ناینا پیروز می شود و او کم کم شروع به حل مشکلات آنها می کند. او به آنها پیشنهاد می کند که کافه را به یک رستوران هندی تغییر دهند و موفقیت آن بار مالی آنها را کاهش می دهد. امان ناینا را به شادی و زندگی کامل تشویق می کند. او در نهایت عاشق او می شود.
روهیت نیز عاشق ناینا می شود و از امان برای بیان احساساتش کمک می خواهد. ناینا به روهیت میگوید که باید چیزی به او بگوید، و او را به این فکر میاندازد که او احساساتش را متقابلاً پاسخ میدهد. ناینا نشان می دهد که در عوض عاشق امان است. روهیت تکان خورده با امان تماس می گیرد تا به او بگوید چه اتفاقی افتاده است. ناینا به خانه امان می رود و با دیدن عکس عروسی امان و همسرش پریا شوکه می شود. دل شکسته می رود.
مادر امان در مورد اتفاقی که افتاده با او روبرو می شود. او می گوید که ناینا را دوست دارد، اما تصمیم گرفته است آن را پنهان کند، زیرا او در حال مرگ بر اثر بیماری قلبی است. او در واقع ازدواج نکرده است. پریا دوست دوران کودکی و پزشک اوست. امان عهد می بندد که ناینا و روهیت را قبل از مرگ با هم جمع کند. او معتقد است که روهیت بهتر از آنچه که می تواند او را تامین خواهد کرد. او نقشه ای برای تبدیل پیوند ناینا و روهیت طراحی می کند و به تدریج دوستی آنها به عشق شکوفا می شود. ناینا نقشه او را کشف می کند و امان را به خاطر تلاش برای خراب کردن دوستی او با روهیت سرزنش می کند. امان دفتر خاطرات روهیت را بیرون می آورد و به احساسات خود نسبت به ناینا اعتراف می کند و می گوید که آنها متعلق به روهیت هستند. ناینا امان و روهیت را می بخشد.
بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی داستان فیلم مردان خوب (The Nice Guys)
روهیت از ناینا خواستگاری می کند و او می پذیرد. لاجو و جنیفر در مورد جیا که از امان کمک می خواهد دعوای جدی دارند. امان قبلاً حقیقت را در مورد والدین جیا کشف کرده بود و با وجود مخالفت های جنیفر، به لاجو فاش می کند که پسرش رابطه خارج از ازدواج داشته و پدر جیا شده است. وقتی مادر بیولوژیکی جیا از پذیرش او امتناع کرد، جنیفر او را به فرزندی پذیرفت. شوهر جنیفر که قادر به مقابله با این گناه نبود، خودکشی کرد. یک لاجوی احساساتی متوجه اشتباهاتش می شود و با جنیفر و جیا آشتی می کند. ناینا پس از فهمیدن حقیقت در مورد مرگ پدرش بسته می شود.
در دوران نامزدی ناینا و روهیت، امان دچار حمله قلبی می شود. فقط مادرش می داند که او در بیمارستان بستری شده است. ناینا در جواهر فروشی با پریا روبرو می شود که او را همسر امان می شناسد. او خود و شوهرش ابهای را معرفی می کند که حقیقت امان را فاش می کند. ناینا شوکه شده متوجه می شود که امان عشقش را فدای او کرده است و در یک جنون عاطفی مرکز خرید را ترک می کند. پریا به امان زنگ می زند و ماجرا را به او اطلاع می دهد. امان بیمارستان را ترک می کند و با روهیت ناامید ملاقات می کند که می پرسد چرا او و نه امان باید با ناینا ازدواج کنند. امان از روهیت می خواهد که با ناینا ازدواج کند تا به نشانه احترام به آرزوی در حال مرگ او برای شاد دیدن ناینا. امان با ناینا آشنا می شود و در حالی که او سعی می کند او را متقاعد کند که او را دوست ندارد در آغوش می گیرند. عروسی روهیت و ناینا، که امان در آن شرکت می کند، بلافاصله پس از آن برگزار می شود.
مدتی بعد از عروسی امان در بستر مرگ است و با همه خداحافظی می کند. پس از اینکه ناینا با گریه اتاق را ترک می کند، او با روهیت تنها می ماند. امان به او قول می دهد که اگرچه ناینا در این زندگی با روهیت است، اما او را در زندگی بعدی به دست خواهد آورد.
بیست سال بعد، ناینا میانسال به جیا بزرگتر میگوید که چگونه امان بر تمام جنبههای زندگی آنها تأثیر گذاشته است. دخترش ریا و روهیت به آنها ملحق می شوند که به ناینا می گوید که او را در آغوش گرفتن دوست دارد.