۱۴۰۱-۱۲-۱۱، ۰۱:۰۳ عصر
زامبی ردی یک فیلم کمدی اکشن زامبی به زبان تلوگوی هندی محصول سال ۲۰۲۱ به کارگردانی پراسانت وارما است و تجا ساجا، آناندی و داکشا ناگارکار در آن بازی کردهاند. این فیلم که توسط استودیو Apple Trees تولید شده است، به عنوان اولین فیلم زامبی در سینمای تلوگو به بازار عرضه شده است. داستان این فیلم در منطقه کورنول اتفاق میافتد و تا حدی بر اساس بیماری همهگیر COVID-19 است. این فیلم در 5 فوریه 2021 منتشر شد.
داستان فیلم زامبی ردی
ماریو یک طراح بازی اهل حیدرآباد است، اما پدرش او را به خاطر گیمر بودن سرزنش می کند و به او می گوید که یک شغل واقعی پیدا کند. ماریو به همراه دوستانش Bhadram و Maggie یک بازی توسعه میدهد که یک شبه معروف میشود اما آنها باگی را شناسایی میکنند که باعث میشود بازی در سطوح بالاتر سقوط کند. یک ماریو ناامید با دوستش، کالیان، که برنامه نویس هم هست تماس می گیرد، اما کالیان به آنها می گوید که در حال ازدواج است. او آنها را برای عروسی خود به منطقه کورنول دعوت می کند و قول می دهد که کد را اصلاح کند.
پدرزن کالیان، بوما ردی، رئیسی است که بر روستای رودراوارام حکومت می کند. با این حال، او با کمک مردانش کاسی ردی و ماسی ردی همه سلاح ها را از کالیان پنهان می کند تا زمانی که کالیان با دخترش پوشکالا ازدواج می کند. در همین حال، ناندینی ردی، دختر کمک نزدیک بوما، بوکا ردی، نیز به عروسی می رسد. همانطور که ماریو و دوستانش به سمت رودراوارام می روند، به طور تصادفی به مردی در جاده برخورد می کنند که بعداً بهدرام را گاز می گیرد. بلافاصله پیرمردی از راه می رسد و او را می برد و مدعی است که این مرد یک بیمار روانی فراری است. این سه نفر به راه خود ادامه می دهند و از خانه بوما ردی راهنمایی می خواهند. آگام ردی با بردن آنها به ویرا ردی، رقیب اصلی بوما، آنها را گمراه می کند. ویرا به افراد خود دستور می دهد که به آنها حمله کنند اما هر سه نفر فرار می کنند. ماریو در مورد ویرا به کالیان هشدار می دهد اما ناندینی به دروغ می گوید که ویرا با آنها شوخی می کند. این ترس همه را از بین می برد، اما ماریو همچنان مشکوک است. ماریو می شنود که بسیاری از روستاییان درباره سرنوشت کالیان مانند بز قربانی ویرا صحبت می کنند. علیرغم هشدارهای متعدد، کالیان ماریو را باور نمی کند.
بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی داستان فیلم مردان خوب (The Nice Guys)
در همین حال، وضعیت بهادرام شروع به بدتر شدن می کند زیرا او به یک زامبی تبدیل می شود. او یک خدمتکار خانگی را گاز می گیرد که به نوبه خود کارگری را گاز می گیرد و ویروس زامبی را حتی بیشتر از این هم پخش می کند. ماریو، از سوی دیگر، به ناندینی مشکوک است، اما ماریو در حالی که به طور تصادفی از زمانی که ناندینی در حال تغییر لباس خود بود فیلم می گیرد، دستگیر می شود. بوما با یک هشدار ماریو را می بخشد و کالیان ناراحت ماریو را به خرابکاری در مراسم عروسی اش متهم می کند. کالیان کد ثابت را به او میدهد و از او میخواهد که برود، اما ماریو درخواست بخشش میکند و آن دو با بازیگوشی با هم شوخی میکنند. ماریو قرص های خواب آور را در نوشیدنی کالیان می گذارد تا او را از دست ویرا ردی ربوده و نجات دهد. اما ناندینی بی صدا نوشیدنی را عوض می کند و ماریو بیهوش می شود و در انباری مخفی می شود.
عروسی طبق برنامه ریزی انجام می شود اما ویروس به پوشکالا، عروس سرایت کرده است. در شب عروسی، پوشکالا زامبی سعی می کند کالیان را گاز بگیرد، اما او آن را به اشتباه به بازیگوشی تعبیر می کند. با گسترش ویروس به روستا، بوما و افرادش برای تحقیق به روستا می روند. ماریو از گیجی بیدار می شود و شاهد ربودن کالیان توسط مردان ویرا است. ماریو ناندینی را پیدا می کند و هر دو شروع به نزاع می کنند تا اینکه هر دو شاهد حمله زامبی ها به یکی از کارگران بوما هستند. از آنجایی که کل خانواده تسلیم شده اند و تبدیل به زامبی شده اند، آنها خود را همراه با مگی و کاسی ردی در خانه حبس می کنند. آنها برای فرار روی خود آرایش می کنند تا شبیه زامبی ها شوند. ماریو همچنین متوجه میشود که زامبیها حس بویایی پیشرفتهای دارند، بنابراین روی خود نفت سفید میریزد، زمانی که زامبیهای اطراف خانه توسط ماسی ردی مست پرت میشوند، ماریو به ماشین میرسد و همه آنها فرار میکنند.
بیشتر بخوانید: فیلم شاید فردایی نباشد – Kal Ho Naa Ho
ماریو آنها را به خانه ویرا ردی می برد تا کالیان را نجات دهد. مگی و ماسی در ماشین می مانند، در حالی که ماریو، کاسی و ناندینی به دنبال کالیان می روند. ماریو و کاسی به کوندا ردی، پدر بستری ویرا میرسند. آنها با پنهان شدن در کمد لباس از اسیر شدن خودداری می کنند. وقتی کالیان را آزاد میکنند و میخواهند ترک کنند، زنی را پیدا میکنند که بسته و دهان بسته شده است که خودش را بهعنوان ناندینی ردی واقعی نشان میدهد که در راه عروسی توسط ویرا اسیر شده است. زنی که به اندازه ناندینی خودنمایی کرده است، سایلاجا ردی، دختر ویرا است که به عنوان جاسوس به خانه بوما فرستاده شده است.
ماریو و دیگران دستگیر میشوند و ویرا نشان میدهد که او برای انتقام گرفتن از بوما که برادر کوچکترش ۲۵ سال پیش با خواهر ویرا تالامبری نامزد کرده بود، بوده است. وقتی برادر بوما درست قبل از عروسی فرار کرد، تالامبری دیوانه شد. همانطور که ویرا قصد دارد با کشتن کالیان و بیوه کردن دختر بوما انتقام خود را بگیرد، ماریو مداخله می کند و می گوید که ویرا نه از کالیان، بلکه از برادر فراری بوما باید انتقام بگیرد. یک پرتره نشان می دهد که او پراتاپ ردی، پدر ماریو است. ماریو وانمود می کند که تالامبری را گروگان می گیرد و با کالیان، مگی و ماسی فرار می کند. ویرا، سایلاجا و مردانشان ماریو را به داخل دهکده تعقیب می کنند، اما با شروع حمله زامبی ها به روستاییان، دهکده در هرج و مرج فرو می ریزد. مردان ویرا توسط کوندا که تبدیل به یک زامبی شده است گاز گرفته می شوند. در طول درگیری، گروهی از زامبی ها ازدحام کرده و به ویرا حمله می کنند. پر از اندوه، Shailaja با ماریو، مگی و کاسی می پیوندد و شروع به مبارزه با زامبی ها می کند. آنها متوجه می شوند که تنها راه برای کشتن زامبی ها آسیب رساندن به مغز آنهاست. زامبی ها کاسی را تا بالای درخت نخل تعقیب می کنند. انبوهی از زامبی ها به رهبری یک بهادرام زامبی شده به مگی که به زامبی تبدیل می شود حمله می کنند.
ماریو، سایلاجا و کالیان بار دیگر فرار می کنند. ماریو استنباط میکند که پیرمردی که بهادرام را در جنگل گاز گرفته بود، از این بحران میدانست. آنها با دنبال کردن مسیری در جنگل، به خانه پیرمرد می رسند و زامبی اصلی را پیدا می کنند که همراه با آزمایشگاه مخفی در یک قفس شیشه ای گیر افتاده است. آنها با پیرمرد روبرو می شوند و حقیقت را طلب می کنند. او فاش میکند که زمانی یک ویروسشناس مشهور جهانی بوده است، اما دولت او را ممنوع کرده است، و اعمال او را غیراخلاقی و غیرانسانی میداند. او که از پس گرفتن شهرت سابق خود ناامید بود، شروع به ساختن درمانی برای کرونا کرد و آن را مستقیماً روی انسان آزمایش کرد. ویروس زامبی از یک واکسن ناموفق به وجود آمد. پیرمرد ادعا می کند که برای هر دو ویروس درمانی پیدا کرده است و یک دوربین فیلمبرداری به ماریو می دهد. قبل از اینکه بتواند درمان را به آنها بگوید، زامبی در قفس آزاد می شود و شروع به حمله به پیرمرد می کند. این سه نفر فرار می کنند و بوما آنها را می گیرد. ماریو تصاویر موجود در دوربین فیلمبرداری را مرور می کند و نمادی از معبد دهکده را می یابد.
بیشتر بخوانید: سریال تلویزیونی کره ای دهکده ساحلی چاچاچا (Seaside Village Cha-Cha-Cha)
در راه رسیدن به معبد، Sailaja توسط یک زامبی خراشیده می شود. او از ماریو می خواهد که او را رها کند، اما ماریو او را به معبد می برد و درها را می بندد. در حین جستجوی نماد، به ویرا می رسند. هنگامی که یک سایلاجا شاد به سمت پدرش می دود، یک بوما عصبانی با ویرا به خاطر توطئه علیه او روبرو می شود. ویر او را به همین دلیل متهم می کند و می گوید که پسر برادرش را مخفیانه به عروسی آورده است. بوما از دانستن اینکه ماریو پسر پراتاپ است شوکه می شود و می گوید که پراتاپ با گذاشتن دختری در محراب او و خانواده را رسوا کرد. ماریو اعتراف می کند که کاری که پدرش انجام داده اشتباه بوده است، اما همچنین با اشتباهات بوما و ویرا روبرو می شود. بوما و ویرا متوجه اشتباه خود می شوند و دست به دست هم می دهند تا زامبی را نگه دارند در حالی که بقیه به دنبال نماد هستند.
Sailaja اکنون به یک زامبی تبدیل می شود و به ماریو حمله می کند. ماریو سایلاجا را هل میدهد و در پایه شیوا لینگام میافتد که آب چشمه به دهانش میافتد. یک ماریو شگفتزده تماشا میکند که آب شروع به بهبودی Sailaja میکند و او به حالت عادی خود باز میگردد. ماریو صدف حلزونی را باد میکند و همه زامبیهای حومه اطراف را به معبد فرا میخواند. در حالی که زامبی ها او را تعقیب می کنند، ماریو به داخل حوضچه ای که از چشمه تغذیه می شود می پرد. وقتی زامبی ها او را به داخل آب تعقیب می کنند، درمان می شوند. از ماریو بهعنوان قهرمانی برای متوقف کردن ویروس یاد میشود، زیرا هر دو خانواده، مگی و بهادرام درمانشده با شادی دوباره با هم متحد میشوند.
منبع: https://www.plaza.ir/140111/353069/the-b...the-world/
داستان فیلم زامبی ردی
ماریو یک طراح بازی اهل حیدرآباد است، اما پدرش او را به خاطر گیمر بودن سرزنش می کند و به او می گوید که یک شغل واقعی پیدا کند. ماریو به همراه دوستانش Bhadram و Maggie یک بازی توسعه میدهد که یک شبه معروف میشود اما آنها باگی را شناسایی میکنند که باعث میشود بازی در سطوح بالاتر سقوط کند. یک ماریو ناامید با دوستش، کالیان، که برنامه نویس هم هست تماس می گیرد، اما کالیان به آنها می گوید که در حال ازدواج است. او آنها را برای عروسی خود به منطقه کورنول دعوت می کند و قول می دهد که کد را اصلاح کند.
پدرزن کالیان، بوما ردی، رئیسی است که بر روستای رودراوارام حکومت می کند. با این حال، او با کمک مردانش کاسی ردی و ماسی ردی همه سلاح ها را از کالیان پنهان می کند تا زمانی که کالیان با دخترش پوشکالا ازدواج می کند. در همین حال، ناندینی ردی، دختر کمک نزدیک بوما، بوکا ردی، نیز به عروسی می رسد. همانطور که ماریو و دوستانش به سمت رودراوارام می روند، به طور تصادفی به مردی در جاده برخورد می کنند که بعداً بهدرام را گاز می گیرد. بلافاصله پیرمردی از راه می رسد و او را می برد و مدعی است که این مرد یک بیمار روانی فراری است. این سه نفر به راه خود ادامه می دهند و از خانه بوما ردی راهنمایی می خواهند. آگام ردی با بردن آنها به ویرا ردی، رقیب اصلی بوما، آنها را گمراه می کند. ویرا به افراد خود دستور می دهد که به آنها حمله کنند اما هر سه نفر فرار می کنند. ماریو در مورد ویرا به کالیان هشدار می دهد اما ناندینی به دروغ می گوید که ویرا با آنها شوخی می کند. این ترس همه را از بین می برد، اما ماریو همچنان مشکوک است. ماریو می شنود که بسیاری از روستاییان درباره سرنوشت کالیان مانند بز قربانی ویرا صحبت می کنند. علیرغم هشدارهای متعدد، کالیان ماریو را باور نمی کند.
بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی داستان فیلم مردان خوب (The Nice Guys)
در همین حال، وضعیت بهادرام شروع به بدتر شدن می کند زیرا او به یک زامبی تبدیل می شود. او یک خدمتکار خانگی را گاز می گیرد که به نوبه خود کارگری را گاز می گیرد و ویروس زامبی را حتی بیشتر از این هم پخش می کند. ماریو، از سوی دیگر، به ناندینی مشکوک است، اما ماریو در حالی که به طور تصادفی از زمانی که ناندینی در حال تغییر لباس خود بود فیلم می گیرد، دستگیر می شود. بوما با یک هشدار ماریو را می بخشد و کالیان ناراحت ماریو را به خرابکاری در مراسم عروسی اش متهم می کند. کالیان کد ثابت را به او میدهد و از او میخواهد که برود، اما ماریو درخواست بخشش میکند و آن دو با بازیگوشی با هم شوخی میکنند. ماریو قرص های خواب آور را در نوشیدنی کالیان می گذارد تا او را از دست ویرا ردی ربوده و نجات دهد. اما ناندینی بی صدا نوشیدنی را عوض می کند و ماریو بیهوش می شود و در انباری مخفی می شود.
عروسی طبق برنامه ریزی انجام می شود اما ویروس به پوشکالا، عروس سرایت کرده است. در شب عروسی، پوشکالا زامبی سعی می کند کالیان را گاز بگیرد، اما او آن را به اشتباه به بازیگوشی تعبیر می کند. با گسترش ویروس به روستا، بوما و افرادش برای تحقیق به روستا می روند. ماریو از گیجی بیدار می شود و شاهد ربودن کالیان توسط مردان ویرا است. ماریو ناندینی را پیدا می کند و هر دو شروع به نزاع می کنند تا اینکه هر دو شاهد حمله زامبی ها به یکی از کارگران بوما هستند. از آنجایی که کل خانواده تسلیم شده اند و تبدیل به زامبی شده اند، آنها خود را همراه با مگی و کاسی ردی در خانه حبس می کنند. آنها برای فرار روی خود آرایش می کنند تا شبیه زامبی ها شوند. ماریو همچنین متوجه میشود که زامبیها حس بویایی پیشرفتهای دارند، بنابراین روی خود نفت سفید میریزد، زمانی که زامبیهای اطراف خانه توسط ماسی ردی مست پرت میشوند، ماریو به ماشین میرسد و همه آنها فرار میکنند.
بیشتر بخوانید: فیلم شاید فردایی نباشد – Kal Ho Naa Ho
ماریو آنها را به خانه ویرا ردی می برد تا کالیان را نجات دهد. مگی و ماسی در ماشین می مانند، در حالی که ماریو، کاسی و ناندینی به دنبال کالیان می روند. ماریو و کاسی به کوندا ردی، پدر بستری ویرا میرسند. آنها با پنهان شدن در کمد لباس از اسیر شدن خودداری می کنند. وقتی کالیان را آزاد میکنند و میخواهند ترک کنند، زنی را پیدا میکنند که بسته و دهان بسته شده است که خودش را بهعنوان ناندینی ردی واقعی نشان میدهد که در راه عروسی توسط ویرا اسیر شده است. زنی که به اندازه ناندینی خودنمایی کرده است، سایلاجا ردی، دختر ویرا است که به عنوان جاسوس به خانه بوما فرستاده شده است.
ماریو و دیگران دستگیر میشوند و ویرا نشان میدهد که او برای انتقام گرفتن از بوما که برادر کوچکترش ۲۵ سال پیش با خواهر ویرا تالامبری نامزد کرده بود، بوده است. وقتی برادر بوما درست قبل از عروسی فرار کرد، تالامبری دیوانه شد. همانطور که ویرا قصد دارد با کشتن کالیان و بیوه کردن دختر بوما انتقام خود را بگیرد، ماریو مداخله می کند و می گوید که ویرا نه از کالیان، بلکه از برادر فراری بوما باید انتقام بگیرد. یک پرتره نشان می دهد که او پراتاپ ردی، پدر ماریو است. ماریو وانمود می کند که تالامبری را گروگان می گیرد و با کالیان، مگی و ماسی فرار می کند. ویرا، سایلاجا و مردانشان ماریو را به داخل دهکده تعقیب می کنند، اما با شروع حمله زامبی ها به روستاییان، دهکده در هرج و مرج فرو می ریزد. مردان ویرا توسط کوندا که تبدیل به یک زامبی شده است گاز گرفته می شوند. در طول درگیری، گروهی از زامبی ها ازدحام کرده و به ویرا حمله می کنند. پر از اندوه، Shailaja با ماریو، مگی و کاسی می پیوندد و شروع به مبارزه با زامبی ها می کند. آنها متوجه می شوند که تنها راه برای کشتن زامبی ها آسیب رساندن به مغز آنهاست. زامبی ها کاسی را تا بالای درخت نخل تعقیب می کنند. انبوهی از زامبی ها به رهبری یک بهادرام زامبی شده به مگی که به زامبی تبدیل می شود حمله می کنند.
ماریو، سایلاجا و کالیان بار دیگر فرار می کنند. ماریو استنباط میکند که پیرمردی که بهادرام را در جنگل گاز گرفته بود، از این بحران میدانست. آنها با دنبال کردن مسیری در جنگل، به خانه پیرمرد می رسند و زامبی اصلی را پیدا می کنند که همراه با آزمایشگاه مخفی در یک قفس شیشه ای گیر افتاده است. آنها با پیرمرد روبرو می شوند و حقیقت را طلب می کنند. او فاش میکند که زمانی یک ویروسشناس مشهور جهانی بوده است، اما دولت او را ممنوع کرده است، و اعمال او را غیراخلاقی و غیرانسانی میداند. او که از پس گرفتن شهرت سابق خود ناامید بود، شروع به ساختن درمانی برای کرونا کرد و آن را مستقیماً روی انسان آزمایش کرد. ویروس زامبی از یک واکسن ناموفق به وجود آمد. پیرمرد ادعا می کند که برای هر دو ویروس درمانی پیدا کرده است و یک دوربین فیلمبرداری به ماریو می دهد. قبل از اینکه بتواند درمان را به آنها بگوید، زامبی در قفس آزاد می شود و شروع به حمله به پیرمرد می کند. این سه نفر فرار می کنند و بوما آنها را می گیرد. ماریو تصاویر موجود در دوربین فیلمبرداری را مرور می کند و نمادی از معبد دهکده را می یابد.
بیشتر بخوانید: سریال تلویزیونی کره ای دهکده ساحلی چاچاچا (Seaside Village Cha-Cha-Cha)
در راه رسیدن به معبد، Sailaja توسط یک زامبی خراشیده می شود. او از ماریو می خواهد که او را رها کند، اما ماریو او را به معبد می برد و درها را می بندد. در حین جستجوی نماد، به ویرا می رسند. هنگامی که یک سایلاجا شاد به سمت پدرش می دود، یک بوما عصبانی با ویرا به خاطر توطئه علیه او روبرو می شود. ویر او را به همین دلیل متهم می کند و می گوید که پسر برادرش را مخفیانه به عروسی آورده است. بوما از دانستن اینکه ماریو پسر پراتاپ است شوکه می شود و می گوید که پراتاپ با گذاشتن دختری در محراب او و خانواده را رسوا کرد. ماریو اعتراف می کند که کاری که پدرش انجام داده اشتباه بوده است، اما همچنین با اشتباهات بوما و ویرا روبرو می شود. بوما و ویرا متوجه اشتباه خود می شوند و دست به دست هم می دهند تا زامبی را نگه دارند در حالی که بقیه به دنبال نماد هستند.
Sailaja اکنون به یک زامبی تبدیل می شود و به ماریو حمله می کند. ماریو سایلاجا را هل میدهد و در پایه شیوا لینگام میافتد که آب چشمه به دهانش میافتد. یک ماریو شگفتزده تماشا میکند که آب شروع به بهبودی Sailaja میکند و او به حالت عادی خود باز میگردد. ماریو صدف حلزونی را باد میکند و همه زامبیهای حومه اطراف را به معبد فرا میخواند. در حالی که زامبی ها او را تعقیب می کنند، ماریو به داخل حوضچه ای که از چشمه تغذیه می شود می پرد. وقتی زامبی ها او را به داخل آب تعقیب می کنند، درمان می شوند. از ماریو بهعنوان قهرمانی برای متوقف کردن ویروس یاد میشود، زیرا هر دو خانواده، مگی و بهادرام درمانشده با شادی دوباره با هم متحد میشوند.
منبع: https://www.plaza.ir/140111/353069/the-b...the-world/