۱۴۰۲-۱-۳، ۱۰:۴۹ عصر
من ۲سال و نیمه که در رابطه پیش از ازدواج هستم. الان به بن بست اعتماد خوردم و ایشون من و حرفامو باور ندارن.
خودش میگه از یک سوراخ چندبار گزیده شده. یکسری اتفاقات هست که براتون شرح میدم:
سری اول: یکسال که از رابطه گذشت ایشون شک کردن من درمورد گذشتم همه چیز رو نگفتم. همینطور هم بود من همه ی آدم هایی کهتو گذشته خودم داشتم رو معرفی نکردم چون رابطه ی خاصی هم باهاشون نداشتم و یه سری صحبت های سنین نوجوانی بود که عملاقبل از ۱۶-۱۷ سال داشتم. اما کسی که باهاش رابطه احساسی داشتم رو معرفی کرده بودم، اصرار داشتن باقی رو هم بگم که چیزینمونه و منم گفتم.
سری دوم: در یک جریانی که چند ماه قبل اتفاق افتاد من واتساپ خط قبلیم (خطی که قبل از رابطه با ایشون داشتمش) رو دستشونداده بودم، ایشون این واتساپ رو نگه داشته بودن تا یکی از ادم های گذشته زندگی من به این خط پیام میده. اون آدم رو من اصلاحساب نمیکردم. هیچ ارتباط عاطفی ای نداشتم برای همینم توی سری قبل معرفی نکرده بودم. سر این قضیه هم خیلی عصبانی شد کهانگار من چیزهایی برای پنهان کردن دارم و تمومی ندارن.
سری سوم: خودم یکسری چیزها رو توی این مدت رابطه دروغ گفته بودم اما اینسری در قالب یک نامه راستش رو نوشتم بهش دادم. مثلامن تو این مدت دانشگاهم رو به دروغ جای دیگه ای گفته بودم. چون اعتماد به نفسش رو نداشتم بگم کجا درس میخونم همین باعث شد بهناچار مدت زیادی دروغ پشت دروغ بیارم. و یکی دیگش زمانی که فهمیدم شخصی که قبلا باهاش در ارتباط بودم ایران هست به دروغگفتم که نیست چون ایشون سر مسائل گذشته من خیلی حساس بودن به خصوص اینکه این شخص فامیل هم هست و سال گذشتهخواستگار من بود. اما من واقعا نمیدونستم که ایرانه چون توی شهر دیگه ای زندگی میکنن رابطه فامیلی ما محدوده و من نمیدونستم تاوقتی اسم خواستگاری شد و اون موقع با وجودی که ازم پرسید فلانی ایران هست من چون حساس نشه دروغ گفتم که نیست.
الان به جایی رسیدم که هیچ اعتماد و باوری به من نیست مطمئنه که چون دروغ گفتم بازهم میتونم بگم یا اصلا معلوم نیست چیا رونگفتم.
برای همین هم داریم جدا میشیم واقعا نمیدونم توی این شرایط چیکار باید بکنم. خیلی بهش علاقه دارم و نمیخواستم که دروغ یا پنهان کاری ای داشته باشم با این هدف نامه رو نوشتم ولی همه چیز بدتر شد. چیکار کنم بتونم اعتمادش رو به دست بیارم و ثابت کنم دیگ چیزی نیست که بخوام بترسم دروغ بگم یا پنهان کنم؟
خودش میگه از یک سوراخ چندبار گزیده شده. یکسری اتفاقات هست که براتون شرح میدم:
سری اول: یکسال که از رابطه گذشت ایشون شک کردن من درمورد گذشتم همه چیز رو نگفتم. همینطور هم بود من همه ی آدم هایی کهتو گذشته خودم داشتم رو معرفی نکردم چون رابطه ی خاصی هم باهاشون نداشتم و یه سری صحبت های سنین نوجوانی بود که عملاقبل از ۱۶-۱۷ سال داشتم. اما کسی که باهاش رابطه احساسی داشتم رو معرفی کرده بودم، اصرار داشتن باقی رو هم بگم که چیزینمونه و منم گفتم.
سری دوم: در یک جریانی که چند ماه قبل اتفاق افتاد من واتساپ خط قبلیم (خطی که قبل از رابطه با ایشون داشتمش) رو دستشونداده بودم، ایشون این واتساپ رو نگه داشته بودن تا یکی از ادم های گذشته زندگی من به این خط پیام میده. اون آدم رو من اصلاحساب نمیکردم. هیچ ارتباط عاطفی ای نداشتم برای همینم توی سری قبل معرفی نکرده بودم. سر این قضیه هم خیلی عصبانی شد کهانگار من چیزهایی برای پنهان کردن دارم و تمومی ندارن.
سری سوم: خودم یکسری چیزها رو توی این مدت رابطه دروغ گفته بودم اما اینسری در قالب یک نامه راستش رو نوشتم بهش دادم. مثلامن تو این مدت دانشگاهم رو به دروغ جای دیگه ای گفته بودم. چون اعتماد به نفسش رو نداشتم بگم کجا درس میخونم همین باعث شد بهناچار مدت زیادی دروغ پشت دروغ بیارم. و یکی دیگش زمانی که فهمیدم شخصی که قبلا باهاش در ارتباط بودم ایران هست به دروغگفتم که نیست چون ایشون سر مسائل گذشته من خیلی حساس بودن به خصوص اینکه این شخص فامیل هم هست و سال گذشتهخواستگار من بود. اما من واقعا نمیدونستم که ایرانه چون توی شهر دیگه ای زندگی میکنن رابطه فامیلی ما محدوده و من نمیدونستم تاوقتی اسم خواستگاری شد و اون موقع با وجودی که ازم پرسید فلانی ایران هست من چون حساس نشه دروغ گفتم که نیست.
الان به جایی رسیدم که هیچ اعتماد و باوری به من نیست مطمئنه که چون دروغ گفتم بازهم میتونم بگم یا اصلا معلوم نیست چیا رونگفتم.
برای همین هم داریم جدا میشیم واقعا نمیدونم توی این شرایط چیکار باید بکنم. خیلی بهش علاقه دارم و نمیخواستم که دروغ یا پنهان کاری ای داشته باشم با این هدف نامه رو نوشتم ولی همه چیز بدتر شد. چیکار کنم بتونم اعتمادش رو به دست بیارم و ثابت کنم دیگ چیزی نیست که بخوام بترسم دروغ بگم یا پنهان کنم؟