۱۴۰۲-۱-۲۰، ۰۷:۵۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۲-۱-۲۱، ۰۴:۴۷ صبح، توسط Farnoush24.)
سلام وقت بخیر .دختری هستم ۲۴ ساله .تقریبا از زمانی که ۱۴ سالم بود به پسرعموم که چهارسال از خودم بزرگتره علاقمند شدم اون هم همینطور.خانواده ایشون همیشه خیلی مشتاق این ازدواج بودن.و تقریبا همه چی جدی بود اما ما هیچ وقت باهم در این مورد صحبت نکردیم یعنی اون انگار همیشه میترسید از اعتراف کردن و حرفی بهم نمیزد.زمانی که ۱۸ سالم شد نسبت بهش دو دل بودم چون نه کار داشت نه سرمایه ای و اینکه خیلیم رفیق باز بود،به این دلایل و البته بدلیل یه مشکل و ناراحتی که بین خانواده من و اونا بود،یه مدت سرد شدم،پیش بقیه گفته بود که من خیلی دوسش داشتم وهرکاری میکردم بهم بی محلی میکرد،در صورتی که هیچ وقت ما باهم در این مورد حرف نزده بودیم!بعدش سریع با یه دختر دیگه وارد رابطه شد تا اینکه بعد ۳ ۴ سال اون رابطه تموم شد.هرچند توی این سال ها خانوادش هم به خودم هم به بقیه میگفتن برای خواستگاری از من،
حالا رابطش تموم شده و البته انگار خواستگاری اون فرد هم رفته و قبول نکرده!میخوان خواستگاری من بیان،حتی خودشم پیش چند نفر گفته که منو خیلی دوس داره و همچنین قصدی داره.
من تو این سالا خیلی عذاب کشیدیم خیلی برام سخت بود دیدنش با یکی دیگه و اینکه انگار عذاب وجدان داشتم ولی اون هیچ وقت هیچ تلاشی نکرد که من رو بخواد نگه داره یا بیاد حرف بزنه!
هنوزم سرمایه و کار مناسب نداره و هنوزم رفیق بازه،من هم تحصیلاتی از اون بالاترم هم اینکه همیشه در حال تلاش برای زندگیم بودم ولی اون انگار بیشتر اهل تفریح و خوشگذونی و.. اینجور چیزاست.و اینکه خیلی فرصت های بهتر از اون رو دارم.
انگار هنوزم بهش علاقه دارم و از این میترسم که اگه ردش کنم و چون فامیلیم و به هرحال همو میبینیم،بیشتر آسیب ببینم چون تو این سالا واقعا اذیت شدم و هرجور بود خودمو جمع و جور کردم و اینکه اگه قبول کنم میترسم گذشتش آزارم بده...
گذشته ای که همه ازش خبر دارن و بخشیدنش برام کار سختیه...
ممنون میشم راهنماییم کنید
حالا رابطش تموم شده و البته انگار خواستگاری اون فرد هم رفته و قبول نکرده!میخوان خواستگاری من بیان،حتی خودشم پیش چند نفر گفته که منو خیلی دوس داره و همچنین قصدی داره.
من تو این سالا خیلی عذاب کشیدیم خیلی برام سخت بود دیدنش با یکی دیگه و اینکه انگار عذاب وجدان داشتم ولی اون هیچ وقت هیچ تلاشی نکرد که من رو بخواد نگه داره یا بیاد حرف بزنه!
هنوزم سرمایه و کار مناسب نداره و هنوزم رفیق بازه،من هم تحصیلاتی از اون بالاترم هم اینکه همیشه در حال تلاش برای زندگیم بودم ولی اون انگار بیشتر اهل تفریح و خوشگذونی و.. اینجور چیزاست.و اینکه خیلی فرصت های بهتر از اون رو دارم.
انگار هنوزم بهش علاقه دارم و از این میترسم که اگه ردش کنم و چون فامیلیم و به هرحال همو میبینیم،بیشتر آسیب ببینم چون تو این سالا واقعا اذیت شدم و هرجور بود خودمو جمع و جور کردم و اینکه اگه قبول کنم میترسم گذشتش آزارم بده...
گذشته ای که همه ازش خبر دارن و بخشیدنش برام کار سختیه...
ممنون میشم راهنماییم کنید