۱۳۹۰-۱۲-۱۷، ۰۵:۵۴ عصر
منابع مقاله
:
کتاب
:
عرفان اسلامى جلد یک
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
در اين سلسله روايات، به مسائل بسيار مهم الهى و انسانى اشاره شده است، مسائلى كه از پيامبر و امامان عليهم السلام كه سرحلقه عارفاناند، نقل شده است. مسائلى كه اگر انسان اميد به سعادت دنيا و آخرت داشته باشد، در طلب آنها برآمده وتمام جديّت را در آراسته شدن به آن مسائل خواهد كرد.
كسى كه بگويد: من اميد به نجات و سلامت حيات دار و خير دنيا و آخرت دارم؛ ولى در طلب اين حقايق كه سازنده سلامت و سعادت انسان است برنيايد، اميد نداشته و در ادّعاى خود صادق نيست. مگر نه اين است كه امام صادق عليه السلام مىفرمايند: وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ.
1- عزّت در غربت
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ عليهم السلام قالَ: قالَ أَميرالمُؤْمِنينَ عليه السلام مَنْ أَرادَ عِزّاً بِلا عَشيرَةٍ وَهَيْبَةً مِنْ غَيْرِ سُلْطانٍ، وَغِنًى مِنْ غَيْرِ مالٍ، وَطاعَةً مِنْ غَيْرِ بَذْلٍ وَفَلْيَتَحَوّلْ مِنْ ذُلّ مَعْصِيَةِ اللّهِ إِلى عِزّ طاعَتِهِ فَإِنَّهُ يَجِدُ ذلِكَ كُلَّهُ
«1»
.
امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از اميرمؤمنان عليه السلام روايت مىكند: كسى كه بدون قوم و خويش عزّت مىخواهد، كسى كه بدون قدرت هيبت مىطلبد و آن كس كه ثروت بدون مال اراده دارد، وآدمى كه بدون بذل و بخشش مىخواهد فرمانش را ببرند، تنها راهش خروج از پستى معصيت خدا و ورود به طاعت خداست، يقيناً به همه مرادهاى خود مىرسد.
بىترديد عمل به اين روايت و طلب اين واقعيّت؛ يعنى ترك هر گناه و اجراى هر فرمان خدا، براى رسيدن به كمال كافى است، آرى، اميدوار، به تمام آن واقعيتهايى كه امير مؤمنان عليه السلام مىفرمايد، تنها در طلب ترك گناه و اجراى فرمان حق ميسّر است.
2- معامله با خدا
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: كانَتِ الفُقَهاءُ وَالْحُكَماءُ إِذا كاتَبُوا بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَتَبُوا بِثلاثٍ لَيْسَ مَعَهُنَّ رابِعَةً مَنْ كانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ كَفاهُ اللّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْيا، وَمَنْ أَصْلَحَ سَريرَتَهُ أَصْلَحَ اللّهُ عَلانِيَتَهُ، وَمَنْ أَصْلَحَ فيمابَيْنَهُ وَبَيْنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ اصْلَحَ اللّهُ لَهُ فيما بينَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ
«2»
.
امير مؤمنان عليه السلام فرمود: تيزبينان و حكما زمانى كه به يكديگر چيزى مىنوشتند، سه برنامه مىنوشتند و هيچگاه چهارمى نداشت، مىنوشتند: كسى كه همّتش آخرت است خداوند برنامههاى دنياى او را كفايت مىكند و كسى كه درونش را اصلاح كند خداوند توفيق اصلاح بيرونش را به او مرحمت مىكند و آن كه بين خود و خدا را اصلاح كند، خداوند بين او و مردم را اصلاح مىنمايد.
3- صفات شيعيان
عَنْ خُثَيْمَةِ الجُعْفى: قالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام وَأَنَا أُريدُ الشُّخوصَ فَقالَ: أَبْلِغْ مَوالينا السَّلامَ وَأَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَأَنْ يَعُودَ غَنِيُّهُمْ فَقيرَهُمْ، وَقَوِيُّهُمْ ضَعيفَهُمْ وَأَنْ يَعُودَ صَحيحُهُمْ مَريضَهُمْ وَأَنْ يَشْهَدَ حَيُّهُمْ جِنازَةَ مَيِّتِهِمْ وَأَنْ يَتَلاقُوا فى بُيُوتِهِمْ، وَأَنَّ لِقاءَ بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَياةٌ لِامْرِنا رَحِمَ اللّهُ عَبْداً أَحْيا أَمْرَنا يا خُثَيْمَةَ إِنّا لا نُغْنى عَنْكُمْ مِنَ اللّهِ شَيْئاً إِلّا بِالْعَمَلِ، إِنَّ وَلايَتَنا لا تَنالُ إِلّا بِالْوَرَعِ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ القِيامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَ خالَفَهُ إِلى غَيْرِه
«3»
.
خثيمه جعفى مىگويد: به محضر حضرت صادق عليه السلام مشرّف شدم در حالى كه قصد رفتن از مدينه و خداحافظى داشتم، امام فرمود: دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خويشتندارى از گناه سفارش كن و اين كه داراى آنان از فقيرشان دستگيرى كند و قدرتدار آنان از ضعيفشان حمايت داشته باشد و سالم آنان مريضشان را ببيند و زنده آنان مردگانشان را تشييع جنازه كنند و يكديگر را در خانههاشان ديدن نمايند؛ زيرا اين ديدار باعث حيات فرهنگ ماست، خداوند مورد رحم قرار دهد آن بندهاى كه به زنده كردن امر ما اقدام نمايد. اى خثيمه ما بجز با عمل صالح شما در پيشگاه حق براى شما كارى نمىتوانيم انجام دهيم، به ولايت ما نمىرسد مگر به ورع، حسرت خورترين مردم در قيامت كسى است كه از عدل تعريف كند؛ ولى خودش در اجراى آن نسبت به مردم تخلف كند.
4- شرط دوستى با اهل بيت عليهم السلام
عَنْ خَلّاد أَبى عَلى قالَ: قالَ لَنا جَعْفَرُ بن مُحَمَّدٍ عليهما السلام وَهُوَ يُوصينا: إِتَّقُوا اللّهَ وَأَحْسِنُوا الرُّكُوعَ وَالسُّجودَ وَكُونُوا أَطْوَعَ عِبادِ اللّهِ فَإِنَّكُمْ لَنْ تَنالُوا وَلايَتِنا إِلّا بِالْوَرَعِ وَلَنْ تَنالُوا ما عِنْدَ اللّهِ تَعالى إلّابِالْعَمَلِ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ لَمن وَصَفَ عَدْلًا وَخالَفُهُ إلى غَيْرِهِ
«4»
.
خلّاد ابى على مىگويد: امام صادق عليه السلام به ما گفت و سفارش هم مىكرد: پرهيزگار باشيد و ركوع وسجود را نيكو به جا آوريد و مطيعترين مردم نسبت به فرمانهاى الهى باشيد؛ زيرا جز با پاكدامنى و پارسايى به ولايت ما نمىرسيد، واز خداوند رضايت و بهشت جز از طريق عمل، دريافت نمىكنيد، پر حسرتترين مردم در قيامت كسى است كه از عدل تعريف كند ولى در عمل مخالف عدالت رفتار كند.
5- حقيقت ايمان
قالَ أَبُو رزين الْعَقيلى: يا رَسُولَ اللّهِ مَا الإيمانُ؟ قالَ: أَنْ تَكُونَ اللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْكَ مِمّا سِواهُما
«5»
.
ابو رزين عقيلى مىگويد: از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدم ايمان چيست؟ فرمود: خدا و رسول پيش تو از هرچيز محبوبتر باشند.
اگر كسى بخواهد خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله در دلش از هر چيز محبوبتر باشد، بايد در طلب معرفت برخيزد، چون معرفت طلب كرد، از آن، عشق و محبّت حاصل مىشود و از پرتو عشق به درجات كمال خواهد رسيد.
6- نشانههاى ايمان
قِيْلَ انَّ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مرّ بِقَوْمٍ فَقالَ لَهُمْ ما أَنْتُمْ؟ فَقالُوا: مُؤْمِنُونَ فَقالَ: مَا عَلامَةُ إِيمانِكُمْ قالُوا: نَصْبِرُ عَلىَ الْبَلاءِ وَنَشْكُرُ عِنْدَ الرَّخاءِ وَنَرْضى بِمَواقِعِ الْقَضا فَقالَ مُؤْمِنُونَ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ
«6»
.
رسول خدا صلى الله عليه و آله از گروهى از اصحابش سؤال كرد: كيستيد؟ گفتند: مردمى مؤمن، فرمود: علامت ايمان شما چيست؟ گفتند: صبر به هنگام بلاء، شكر به وقت خوشى، رضا به هنگام قضاى الهى، فرمود: به پروردگار كعبه قسم! مؤمنيد.
7- موانع لذّت مناجات
فى أَخْبارِ داودَ عليه السلام ما لِأَوْلِيائى وَالهَمُّ بِالدُّنْيا إِنَّ الهَمَّ يُذْهِبُ حَلاوَةَ مُناجاتى مِنْ قُلُوبِهِمْ، يا داودُ إِنَّ مُحَبَّتى مِنْ أَوْلِيائى أَن يَكُونُوا رُوحانِيّينَ لا يَغْتَمُّونَ
«7»
.
اى داود! اولياىِ من وغصّه دنيا براى چه؟ غصّه دنيا شيرينى مناجاتم را از دل آنان مىبرد، اى داود! عشق من به اوليائم به خاطر اين است كه آنان اهل معنى هستند و غصّه برنامههاى ظاهرى در آنان راه ندارد.
8- ياد خدا
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: مِنْ أَشَدِّ ما فَرَضَ اللّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِكْرُ اللّهِ كَثيراً ثُمَّ قالَ:
لا أَعْنى سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهَ وَاللّهُ أَكْبَرُ وَإِنْ كانَ مِنْهُ وَلكِنْ ذِكْرُ اللّهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ فَإِنْ كانَ طاعَةً عَمِلَ بِها وَإِنْ كانَ مَعْصِيَةً تَرَكَها
«8»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: از برنامههايى كه سخت به خلق خدا واجب شده زياد ياد او كردن است، سپس فرمود: منظورم زياد گفتن سبحان اللّه، والحمد للّه، ولا اله الّا اللّهُ وَاللّه اكبر نيست گرچه آن هم ياد خداست ولى ياد او در برابر
حلال و حرام است، اگر موردى در بندگى است عمل كند اگر موردى در معصيت است از آن بپرهيزد.
9- پرهيزكاران، پارسايان و ثروتمندان مسلمان
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ عليهم السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: اعْمَلْ بَفَرائِضِ اللّهِ تَكُنْ مِنْ أَتْقى النّاسِ، وَارْضِ بِقِسْمِ اللّهِ تَكُنْ مِنْ أَغْنى النّاسِ، وَكَفَّ عَنْ مَحارِم اللّهِ تَكُنْ أَوْرَعَ النّاسِ، وَأَحْسِنْ مُجاوَرَةِ مَنْ يُجاوِرُكَ تَكُنْ مُؤْمِناً وَأَحْسِنُ مُصاحَبَةِ مَنْ صاحَبَكَ تَكُنْ مُسْلِماً
«9»
.
امام صادق عليه السلام از پدرانشان عليهم السلام از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند: به واجبات الهى عمل كن تا پرهيزكارترين مردم باشى، به داده خدا و قسمت حق راضى باش ثروتمندترين مردمى، از آنچه حرام شد بپرهيز پارساترين خلقى، به همسايه نيكى كن مؤمن باش، با دوستت به خوبى رفاقت كن تا مسلمان باشى.
10- درخت دين
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: قالَ حَبيبى جِبْرئيلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا الدّينِ كَمَثَلِ شَجَرَةٍ ثابِتَةٍ الإِيمانُ أَصْلُها، وَالصَّلاةُ عُروقُها، وَالزَّكاةُ ماؤُها، وَالصَّوْمُ سَعَفُها، وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَرَقُها، وَالكَفُّ عَنِ الْمَحارِمِ ثَمَرُها، فَلا تَكْمُلْ شَجَرَةٌ إِلّا بِالثَّمَرِ كَذلِكَ الإِيمانُ لا يَكْمُلْ إِلّا بِالْكَفّ عَنِ الْمَحارِمِ
«10»
.
پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله فرمود: دوستم جبرئيل گفت: مَثَل دين مانند درخت ثابت است، ايمان ريشه آن، نماز رگهاى آن، زكات آب آن، روزه شاخه آن، نيك خلقى برگ آن، خوددارى از گناه ميوه آن و درخت بدون ميوه درخت نيست، هم چنين ايمان، بدون خوددارى از گناه ايمان نيست.
11- شروع و ختم هر روز با نيكى
قالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ عليه السلام: افْتَحُوا نهارَكُمْ بِخَيْرٍ، وَامْلُوا عَلى حَفَظَتِكُمْ فى أَوَّلِهِ وَفى آخِرِهِ خَيْراً يُغْفَرْ لَكُمْ مابَيْنَ ذلِكَ إِنْ شاءَ اللّهُ
«11»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: روز خود را با كار نيك شروع كنيد و در اوّل و آخر روز براى حافظان اعمالتان، نيكى املا كنيد، تا بنويسند، اگر خدا بخواهد مابين آن را بر شما خواهد بخشيد.
12- شش خصلت ماندگار
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام: سِتُّ خِصالٍ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ، وَلَدٌ صالِحٌ يَسْتَغْفِرْ لَهُ وَمُصْحَفٌ يُقْرَءُ مِنْهُ، وَقَلِيبٌ يَحْفُرُهُ، وَغَرْسٌ يَغْرُسُهُ، وَصَدَقَةُ ماءٍ يَجْريه، وَسُنَّةٌ حَسَنَةٌ يُؤْخَذُ بِها بَعْدَهُ
«12»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن از شش برنامهاى كه از او به جا مانده بعد از مرگش بهره مىبرد: فرزند شايستهاى كه براى او استغفار كند، كتاب هدايتگرى از او باقى بماند، چاه آبى كه حفر كرده، درختى كه كاشته، آبى كه جارى نموده و برنامه نيكى كه مردم آن را به اجرا بگيرند و از آن متابعت كنند.
13- اسلام كامل
عَنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلام: أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمُلَ إِسْلامُهُ، وَأُعينَ عَلى إِيمانِهِ، وَمُحِصَتْ ذُنوبُهُ وَلَقى رَبُّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ وَلَوْ كانَ فيما بَيْنَ قَرَنِهِ إِلَى قَدَمَيْهِ ذُنُوبٌ حَطَّها اللّهُ عَنْهُ، وَهِىَ الْوَفا بِما يَجْعَلُ للّهِ عَلى نَفْسِهِ، وَصِدْقُ اللّسانِ مَعِ النّاسِ، وَالْحَياءُ مِمّا يَقْبَحُ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ مَعَ الأَهْلِ وَالنّاسِ
«13»
.
امام باقر عليه السلام فرمود: چهار چيز در هركس باشد اسلامش كامل است و بر ايمانش كمك شود و گناهش پاك شود و خدا را در حالى كه از عبدش راضى است ملاقات كند و اگر از فرق تا قدمش داراى گناه باشد خدا همه آن را خواهد ريخت: وفا به تمام برنامههايى كه به عنوان بندگى، خداوند برايش مقرّر فرموده است، راستى در زبان با تمام مردم و حيا از آنچه كه نزد خدا و مردم قبيح است و خوش اخلاقى با اهل و عيال و مردم.
14- از مرگ چه باك
عَنْ أَبى مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِىّ عَنْ آبائِهِ عليهم السلام قالَ: قيلَ لأَميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام مَا الإِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ: قالَ: أَداءُ الفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَالْإِشْتِمالُ عَلَى المَكارِمِ ثُمَّ لا يُبالى أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ، أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ وَاللّهِ ما يُبالى ابْنُ أَبى طالِبٍ أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ
«14»
.
امام عسكرى عليه السلام از پدرانش نقل مىكند: به امير مؤمنان عليه السلام گفتند: راه آماده شدن براى مرگ چيست؟ فرمود: اداى واجبات، دورى از محرمات، آراسته شدن به مكارم، بعد از اين باكى نيست كه انسان به كام مرگ درافتد، يا مرگ او را بگيرد، به خدا قسم پسر ابىطالب باكى ندارد كه در كام مرگ افتد، يا مرگ بر او قرار بگيرد.
15- بازجويى از خود
قالَ بَعْضُ الأَئِمَّةِ: حاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبُوا وَزِنُوا أَعْمالَكُمْ بِميزانِ الْحَياءِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا
«15»
.
از بعض امامان عليهم السلام نقل شده: قبل از اين كه به حسابتان برسند، به حساب خود برسيد و قبل از اين كه كردارتان را وزن كنند، در ترازوى حيا وزن كنيد.
16- حفظ از آلودگى
قالَ أَبُوجَعْفَر عليه السلام: إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ
«16»
.
امام باقر عليه السلام فرمود: برترين عبادت نگاه داشتن شكم و شهوت است.
17- بالاترين كوشش
عَنْ أَبى بَصيرٍ قالَ: قالَ رَجُلٌ لِأَبى جَعْفَرٍ عليه السلام: إِنّى ضَعيفُ الْعَمَلِ قَليلُ الصِّيامِ وَلكِنّى أَرْجُ أَنْ لا آكُلُ إِلّا حَلالًا قالَ: فَقالَ لَهُ وأَىُّ الإِجْتِهادِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ
«17»
.
ابوبصير مىگويد: مردى به امام باقر عليه السلام گفت: من در عمل ضعيفم و روزه هم كم دارم، اما اميدم به اين است كه جز حلال نخورم، امام فرمود: كدام كوشش بالاتر از حفظ شكم و شهوت از حرام است؟.
18- بهشت در مقابل چهار برنامه
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مَنْ سَلِمَ مِنْ أُمّتى أَرْبَعَ خِصالٍ فَلَهُ الْجَنَّةِ: مرنَ الدُّخُولِ فى الدُّنْيا، وَاتِّباعُ الْهَوى، وَشَهْوَةُ الْبَطْنِ، وَشَهْوَةُ الْفَرْجِ
«18»
.
امام صادق عليه السلام مىگويد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از امّتم هركس از چهار برنامه سالم بماند داراى بهشت است. اسير دنيا شدن، پيروى از هواى نفس، شهوت شكم، شهوت عورت.
19- حفظ زبان
عَنِ الْباقِرِ، عَنْ آبائِهِ عليهم السلام عَنْ أَميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام قالَ: لا حافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الْصَمْتِ
«19»
.
امام باقر عليه السلام از پدرانش از على عليه السلام نقل مىكند: نگهبانى براى انسان بالاتر از سكوت نيست
«20»
.
20- تقواى زبان
عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبائِهِ عليهم السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: إِنَّ عَلى لِسانِ كُلِّ قائِلٍ رَقيباً، فَلْيَتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ، وَلْيَنْظُرْ ما يَقُولُ
«21»
.
امام صادق عليه السلام از پدرانش از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند: براى زبان هركسى محافظى قرار داده شده، عبد بايد نسبت به زبانش داراى تقوا باشد و در گفتارش فكر كند.
21- نشانههاى خردمندان
فى وَصايا أَبى ذَرّ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: عَلَى الْعاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصيراً بِزَمانِهِ مُقْبِلًا عَلى شَأْنِهِ، حافِظاً لِلِسانِهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسِبَ كَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلامُهُ إِلّا فيما يُعْنيه
«22»
.
در سفارشهاى ابىذر آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: سزاوار شخص خردمند اين است كه بيناى به زمان بوده و روىآور به برنامههايى باشد كه برايش آبرو دارد و نگهدار زبانش باشد، بدون ترديد كسى كه گفتارش را از عملش حساب كند كم مىگويد مگر آنچه برايش خير داشته باشد.
22- عوامل نجات
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ تَكُفُّ لِسانَكَ، وَتَبْكى عَلَى خَطِيئَتِكَ، وَتُلْزَمُ بَيْتِكَ
«23»
.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سه چيز عامل نجات است: حفظ زبان از هرچه حرام شده، گريه بر گناه و نشستن در خانه اگر كار خير و عمل خداپسندانهاى در بيرون نداشته باشى.
22- مقام سكوت
إِنَّ آدَمَ عليه السلام لَمَّا كَثُرَ وَلَدُهُ وَوَلَدُ وَلَدِهِ كانُوا يُحَدِّثُونَ عِنْدَهُ وَهُوَ ساكِتٌ، فَقالُوا يا أَبَهْ مالَكَ لا تَتَكَلَّمُ فَقالَ: يا بَنِىَّ إِنَّ اللّهَ جَلَّ جَلالُه لَمّا أَخْرَجَنى مِنْ جِوارِهِ عَهَد إِلَىَّ وَقالَ: أَقِلّ كَلامَكَ تَرْجِعُ إِلى جِوارى
«24»
.
زمانى كه فرزندان آدم و فرزندان فرزندانش زياد شدند در كنار او با هم سخن مىگفتند ولى آدم ساكت بود، به او گفتند؛ پدر چرا سخن نمىگويى، پاسخ داد:
فرزندانم زمانى كه خداوند بزرگ مرا از جوار رحمتش اخراج كرد با من قرارداد بست در زندگى دنيا سخن كم بگو تا به جوارم بازگردى.
23- ضمانت بهشت
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: تَقبَّلُوا لى سِتّ خِصالٍ أَتَقَبَّلُ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ، إِذا حَدَّثْتُمْ فَلا تَكْذِبُوا، وَإِذا وَعَدْتُمْ فَلا تُخْلِفُوا، وَإِذا أتُمِنْتُمْ وَلا تَخُونُوا وَغُضُّوا أَبْصارَكُمْ وَاحْفَظُوا فُروجَكُمْ وَكَفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَلْسِنَتكُمْ
«25»
.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شش برنامه را از من بپذيريد تا بهشت را براى شما ضمانت كنم: به هنگام سخنگويى دروغ مگوييد، به وقت رسيدن وفاى به عهد خلف وعده ننماييد، در زمانى كه امين قرار گرفتيد خيانت نداشته باشيد، ديده از حرام بپوشانيد، شهوت خود را حفظ كنيد و دست و زبان از آزار مردم نگاه داريد.
24- بيدار باش
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: كانَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام يَقُولُ: نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ، وَجافِ عَنِ اللَّيْلِ جَنْبَكَ، وَاتَّقِ اللّهَ رَبَّكَ
«26»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: امير مؤمنان عليه السلام بارها مىفرمود: دلت را با انديشه از خواب غفلت بيدار كن، براى عبادت در تاريكى شب از رختخواب جدا شو و خدا را بترس.
25- عبادت ابوذر
عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام: كانَ أَكْثَرَ عِبادَةِ أَبى ذَرّ رحمه الله التَّفَكُّرُ وَالْإِعْتِبارُ
«27»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: بيشترين عبادت ابوذر، انديشه و پند گرفتن بود.
26- برنامهريزى
قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: عَلَى الْعاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ ثَلاثُ ساعاتٍ: ساعَةٌ يُناجى فيها رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ، وَساعَةٌ يُحاسِبُ فيها نَفْسَهُ، وَساعَةٌ يَتَفَكَّرُ فيما صَنَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ وَسَاعَةً يَخْلُوا فيها بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلالِ
«28»
.
پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله فرمود: بر عاقل و خردمند است كه ساعاتش را بر سه قسمت تقسيم كند: ساعتى براى مناجات با حق و ساعتى براى محاسبه خويش و ساعتى انديشه در مخلوق الهى و ساعتى كه در آن سود نفسش را از حلال بنگرد
«29»
.
27- جهنم؟ هرگز
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام قالَ: مَنْ مَلِكَ نَفْسَهُ إِذا رَغِبَ وَاذا رَهِبَ وَإِذَا اشْتَهى وَإِذا غَضِبَ وَإِذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ
«30»
.
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به هنگام ميل و به وقت ترس و زمان اشتها و وقت غضب و رضا خويشتندار باشد، خداوند جسد او را به آتش جهنّم حرام مىكند.
28- دو سفارش مهم
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام لِنُوفٍ: يا نُوفُ صِلْ رَحِمَكَ يَزيدُ اللّهُ فى عُمْرِكَ، وَحَسِّنْ خُلْقَكَ يُخَفِّفُ اللّهُ حِسابَكَ
«31»
.
امام امير مؤمنان عليه السلام به نوف فرمود: صله رحم كن تا خداوند به عمرت بيفزايد، و خوش خلقى كن، تا حسابت را خداوند سبك كند.
29- خير دنيا و آخرت
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: أَلا أَدُلُّكُمْ عَلى خَيْرِ أَخْلاقِ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ، وَتُعْطى مَنْ حَرَمَكَ، وَتَعْفُو مَنْ ظَلَمَكَ
«32»
.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شما را به خير اخلاق دنيا و آخرت راهنمايى كنم؟
وصل كردن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، بخشش به كسى كه تو را محروم كرده، گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده.
در زمينه معارف، واقعيتها، حسنات اخلاقى و آنچه انسان را متخلّق به اخلاق خدا و انبيا مىكند، آن قدر روايت زياد است كه اگر در اين نوشتار بيايد از چند جلد بيشتر مىشود و ان شاء اللّه در ضمن مباحث آينده، به تناسب هر بحثى، به روايات لازمه اشاره خواهد شد.
با توجه به آيات و روايات گذشته، روشن شد كه انسان بايد به چه كسانى و چه مسائلى طلب و ميل داشته باشد و اگر اين طلب و ميل به واقعيتها در انسان باشد، بدون شكّ آدمى آراسته به آن حقايق خواهد شد. اين طلب دلالت بر اميد انسان به سعادت دنيا و آخرت دارد و بنابر فرموده امام صادق عليه السلام در متن روايت مورد بحث: وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- الأمالى، شيخ طوسى: 524، المجلس الثامن عشر، حديث 1161- 68.
(2)- الأمالى، شيخ صدوق: 34، المجلس التاسع، حديث 6.
(3)- بشارة المصطفى: 132؛ بحار الأنوار: 68/ 187، باب 64- الاجتهاد والحث على العمل، حديث 48.
(4)- بحار الأنوار: 68/ 187، باب 64- الاجتهاد والحث على العمل، حديث 50.
(5)- مجموعة ورّام: 1/ 223، بيان الحب للّه وللرسول صلى الله عليه و آله.
(6)- مجموعة ورّام: 1/ 229 بيان الحب للّه وللرسول صلى الله عليه و آله.
(7)- مسكن الفؤاد: 85، الباب الثالث فى الرضا؛ بحار الأنوار: 79/ 125، باب 18، حديث 26.
(8)- الكافى: 1/ 80، باب اجتناب المحارم، حديث 4؛ عدة الداعى: 302، فصل فى خواص.
(9)- الكافى: 2/ 82، باب اداء الفرائض، حديث 4؛ الأمالى، شيخ صدوق: 201، المجلس السادس والثلاثون، حديث 13 و 1.
(10)- بحار الأنوار: 6/ 109، الفصل الثالث فى نوادر العلل، حديث 2؛ علل الشرايع: 1/ 249، باب 182- باب علل الشرايع واصول الاسلام، حديث 5.
(11)- الكافى: 2/ 142.
(12)- الخصال: 1/ 323، ستّ خصال ينتفع بها المؤمن، حديث 9.
(13)- الأمالى، شيخ طوسى: 189، المجلس السابع، حديث 319.
(14)- عيون أخبار الرضا: 1/ 297، باب 28- فيما جاء عن الامام على بن موسى الرضا عليه السلام حديث 55؛ الأمالى، شيخ صدوق: 110، المجلس الثالث والعشرون، حديث 8.
(15)- بحار الأنوار: 67/ 265، باب 76- الاستعداد للموت، حديث 8، به نقل از مصباح الشريعة: 85، الباب الثامن والثلاثون فى الحساب.
(16)- الكافى: 2/ 79، باب العفة، حديث 2.
(17)- همان، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 15/ 250، باب 22- وجوب العفة، حديث 20418.
(18)- الخصال: 1/ 223، حديث 54.
(19)- بحار الأنوار: 68/ 275، باب 78- 1 سكوت والكلام، حديث 3.
(20)- مىدانيد كه برابر با آيات قرآن و روايات، امر به معروف و نهى از منكر واجب است و راهنمايى مردم و گفتار خير با آنان لازم. اين سكوت رعايت است از خوددارى از مجموع كلمات و سخنان و گفتههايى كه قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان حرام كردهاند.
(21)- قرب الاسناد: 32، الجزء الاول.
(22)- الخصال: 2/ 523، حديث 13.
(23)- الخصال: 1/ 85، حديث 13؛ مشكاة الأنوار: 148، الفصل الحادى عشر فى الخصال المعدوده.
(24)- قصص الانبياء، قطب راوندى: 45، فصل 4- فى اخباره، حديث 18؛ بحار الأنوار: 11/ 180، باب 3- ارتكاب ترك الاولى، حديث 31.
(25)- الخصال: 1/ 321، حديث 5؛ بحار الأنوار: 66/ 372، باب 38- جوامع المكارم، حديث 16.
(26)- الكافى: 2/ 54، باب التفكر، حديث 1؛ الأمالى، شيخ مفيد: 54، حديث 1؛ الأمالى، شيخ مفيد: 208، المجلس الثالث والعشرون، حديث 42.
(27)- الخصال: 1/ 42، حديث 33؛ وسائل الشيعة: 15/ 197، باب 5- استحباب التفكر، حديث 20264.
(28)- الخصال: 2/ 523، حديث 13؛ معانى الأخبار: 332، حديث 1؛ بحار الأنوار: 12/ 71، باب 3، حديث 14.
(59)- در پاورقى بحار الأنوار آمده كه اين ساعت آخر، كمك ساعات ديگر است و مستقلّاً قسم چهارمى نيست.
(30)- من لا يحضره الفقيه: 24/ 400، حديث 5860؛ الأمالى، شيخ صدوق: 329، المجلس الثالث والخمسون، حديث 7.
(31)- الأمالى، شيخ صدوق: 209، المجلس السابع والثلاثون، حديث 9؛ بحار الأنوار: 68/ 373، باب 92، حديث 20.
(32)- الكافى: 2/ 107، باب العفو، حديث 2؛ تحف العقول: 6.