۱۳۹۰-۱۲-۱۹، ۰۶:۲۴ عصر
خاطره ای جالب و شنیدنی از دکتر حسابی
![[تصویر: hesabi3.jpg]](http://www.img.adana.ir/hesabi3.jpg)
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من قول بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .