قرارگاه سایبری عطاملک
  • رادیو عشق
  •  
  • مشاوره خانواده
  • طراحی لوگو
  • عضویت طلایی
    • ورود
    • ثبت نام
    ورود
    نام کاربری:
    گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
     
    یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
  • ورود
  • ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی متصل شوید

قرارگاه سایبری عطاملک › خانواده ایرانی › خانواده سبز › مثبت زندگی v
« قبلی 1 … 5 6 7 8 9 بعدی »
› مرد کور

امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 79 رأی - میانگین امتیازات: 2.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

مرد کور

ADMIN آفلاین
بنیانگذار قرارگاه سایبری
********
امتیاز: 25,696
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۸۹
محل سکونت: شهرستان جوین
اعتبار: 250
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 241
سپاس شده 439 بار در 352 ارسال
#1
۱۳۹۱-۱-۲۵، ۰۲:۲۵ عصر
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است …. لبخند بزنید
ان الله مع الصابرین

رادیو عشق ❤

پاسخ
وب سایت ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
shiva آفلاین
عضو رسمی
**
امتیاز: -13
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۰
محل سکونت: esfahan
اعتبار: 36
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 14
سپاس شده 11 بار در 10 ارسال
#2
۱۳۹۱-۱-۲۵، ۰۵:۲۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳۹۱-۱-۲۵، ۰۵:۲۷ عصر، توسط shiva.)
واقعا زیبا و اموزنده بود خیلی خوشم اومد
گاهی خدا انقدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تاتو بارها بگویی خدای منHeart
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
~~sara~~ آفلاین
عضو حرفه ای
***
امتیاز: 2,496
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۱
محل سکونت: اهواز
اعتبار: 118
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 181
سپاس شده 187 بار در 160 ارسال
#3
۱۳۹۱-۱۱-۱۸، ۰۱:۵۸ صبح
خيلي زيبا بود متشكرم

آن
شراب طهوررا که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست
...

پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
hamed آفلاین
عضو جدید
*
امتیاز: 41
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۰
محل سکونت: جوين
اعتبار: 0
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 0
سپاس شده 1 بار در 1 ارسال
#4
۱۳۹۱-۱۱-۱۸، ۰۹:۱۸ صبح
اموزنده وقشنگ بود مرسی
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • امتیازات کاربران
قدرت گرفته ازMyBB و پارسی شده توسط MyBBIran.com
طراحی شده توسط Rooloo | ترجمه و طراحی مجدد توسط ParsanIT.ir

برو بالا
حالت خطی
حالت موضوعی