قرارگاه سایبری عطاملک
  • رادیو عشق
  •  
  • مشاوره خانواده
  • طراحی لوگو
  • عضویت طلایی
    • ورود
    • ثبت نام
    ورود
    نام کاربری:
    گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
     
    یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
  • ورود
  • ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی متصل شوید

قرارگاه سایبری عطاملک › حیات طیبه › شکرستان › خنده بازار v
« قبلی 1 … 12 13 14 15 16 … 23 بعدی »
› نبرد رستم و جومونگ

امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 2.4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

نبرد رستم و جومونگ

dayana آفلاین
عضو حرفه ای
***
امتیاز: -163
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۰
محل سکونت: خوزستان
اعتبار: 122
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 19
سپاس شده 50 بار در 45 ارسال
#1
۱۳۹۱-۵-۱۹، ۰۲:۰۸ عصر
نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ(خیلی باحاله)
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ!

ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و
سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم
سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن
جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

زندگی مثل یک دیکته است. مینویسیم و پاک می کنیم غافل از روزی که میگن برگه ها بالا
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط Tammana
Tammana آفلاین
عضو جدید
*
امتیاز: 0
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۱
محل سکونت: Yazd
اعتبار: 0
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 3
سپاس شده 0 بار در 0 ارسال
#2
۱۳۹۱-۵-۱۹، ۰۳:۲۴ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳۹۱-۵-۱۹، ۰۳:۲۴ عصر، توسط Tammana.)
مرسی جالب بود.
چه شباهت عجیبی بین ماست
من دلشکسته ام
تو
دل شکسته ای!
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
dayana آفلاین
عضو حرفه ای
***
امتیاز: -163
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۰
محل سکونت: خوزستان
اعتبار: 122
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 19
سپاس شده 50 بار در 45 ارسال
#3
۱۳۹۱-۵-۱۹، ۰۳:۳۸ عصر
قابل تو رو نداشت عزیزدلم
زندگی مثل یک دیکته است. مینویسیم و پاک می کنیم غافل از روزی که میگن برگه ها بالا
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
ADMIN آفلاین
بنیانگذار قرارگاه سایبری
********
امتیاز: 25,724
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۸۹
محل سکونت: شهرستان جوین
اعتبار: 250
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 241
سپاس شده 440 بار در 353 ارسال
#4
۱۳۹۱-۵-۲۱، ۰۷:۱۵ عصر
در قالب طنز برداشته اجنبی هایی که دارن تو شبکه های ما ویراژ میدن رو برملا کرده

اخه نمیدونم این همه سریال های کره ای بی سر و ته که ....
چی بگم که همش درده
ان الله مع الصابرین

رادیو عشق ❤


قرائت صلوات و فاتحه برای پسر عمویم
پاسخ
وب سایت ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
dayana آفلاین
عضو حرفه ای
***
امتیاز: -163
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۰
محل سکونت: خوزستان
اعتبار: 122
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 19
سپاس شده 50 بار در 45 ارسال
#5
۱۳۹۱-۵-۲۱، ۰۷:۱۸ عصر
دقیفا همینه
زندگی مثل یک دیکته است. مینویسیم و پاک می کنیم غافل از روزی که میگن برگه ها بالا
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • امتیازات کاربران
قدرت گرفته ازMyBB و پارسی شده توسط MyBBIran.com
طراحی شده توسط Rooloo | ترجمه و طراحی مجدد توسط ParsanIT.ir

برو بالا
حالت خطی
حالت موضوعی