۱۴۰۳-۱-۷، ۰۵:۰۰ عصر
سلام. من خانم چهل ساله و شوهرم ۴۵. بیست ساله ازدواج کردیم. هر دو شاغلیم. دو تا بچه ۱۲ و ۷ ساله داریم. مشکل من بی مسولیتی شوهرمه. در ظاهر اصلا اینطور نیست و همه فامیل از اینکه چنین شانسی داشتم حرف میزنن. اما واقعیت زندگی فرق داره. من یه آدم منضبط، با برنامه و البته خیلی هم موفق در کار خودم هستم. اون برعکس بی برنامه و دقیقه نودی. حالا مشکل بچه ها هستند. من براشون وقت موبایل و تکليف و بازی گذاشتم و تا خودم خونه هستم هم مراعات می کنند. امان از وقتی که شوهرم پاش رو بذاره تو خونه. همه چی رو ول میکنن فقط موبایل و فیلم. و یهو آخر شب با یه عالمه کار باقی مونده و خستگی که دیگه نمی تونن کاراشون رو تموم کنند. هر چی هم با شوهرم صحبت می کنم که رعایت کنه یه دو ساعتی گوش میده و بار برمیگردیم سر خونه اول. طوری شده که بچه ها دوست دارند من نباشم تا اونا راحت به تفریحشون برسند. در مورد هله هوله خوردن هم همین برنامه هست. بدون محدودیت خرید میکنه و بچه ها رو از غذا میندازه. بعد که خرید کرد میگه اجازه خوردنش رو از مامان بگیرید!! کارهای مردونه خونه هم معمولا انجام نمیشه. مثلا خریدهای بزرگ و تعویض اسباب منزل.نه بخاطر پولش، بخاطر خود کار. الان بچه هام دقیقا روبروی من هستند و با من احساس خوبی ندارند.