۱۳۹۱-۶-۲۰، ۰۳:۲۸ عصر
مجله دیسکاور یک گزارش مورد پزشکی بسیار جالب را به صورت یک خبر منتشر کرده است، ترجمه این خبر را با تغییرات جزئی با هم میخوانیم. این مورد از زبان دکتر لوییس اف ژانیرا نقل میشود:
اورژانس آن بعد از ظهر شلوغ بود، تازه شیفتم را شروع کرده بودم که ناگهان صدای فریادی را از محل ورود آمبولانسها شنیدم.
مرد بلندقامتی که بیشتر از دو متر قد داشت را دیدم که زن کوچکی با ۱٫۵ متر قد را طوری بغل کرده که پاهایش بالا و سرش پایین قرار گرفته.
مرد اصرار میکرد که حتما زن را باید همین طور بگیرد.
زن که موهایش به سمت پایین آویزان شده بود میگفت: من حالا خوبم.
نگهبانها مرد را گرفتند و سعی کردند زن را رها کنند.
- زنمه. رهام کنین. بذارین برم.
او این حرف را خطاب به نگهبانی گفت که مچ و بازویش را گرفته بود. حالا عده زیادی از کارکنان اورژانس صحنه را نگاه میکردند.
اینجا بود که خطاب به مرد گفتم: آقا! اسمتان چیست؟
نگهبان مرد را رها کرد و یک قدم از او فاصله گرفت. مرد به آرامی گفت: جیسون.
- بسیار خوب جیسون! چرا زنت را از پا گرفتی؟
اینجا بود که زن در همان حالت سر و ته گفت: سلام دکتر ژانیزا، منو یادتون مییاد؟ من دیروز اینجا بودم. ضربان قلبم کند شده بود.
یادم آمد. نام آن زن مری بود، زنی که شصت و خوردی سن داشت، دیروز او را به خاطر بلوک کامل قلبی complete heart block به اورژانس آورده بودند، در این عارضه، سیستم الکتریکی قلب که بین دهلیز و بطن برقرار است به دلایلی مثل وجود بافت جوشگاه، عفونت یا حمله قلبی، مختل میشود و در نتیجه ضربان قلب به صورت شدیدی کند میشود.
![[تصویر: AVblocks.gif]](http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/09/AVblocks.gif)
در پایین عکس بلوک درجه سه یا کامل قلبی مشخص است.
ضربان قلب مری، ۴۰ تا در دقیقه شده بود، به جای اینکه مثل یک آدم نرمال در سن او بین ۶۰ تا ۸۰ باشد. مری را به خاطر حملات غش و تشنج متناوب آورده بودند. مرد غولپیکر آن زمان با این زن نبود. من دیروز همکاری را فراخواندم تا برای او به صورت اورژانس، یک ضربانساز یا پیسمیکر کار بگذارد. این وسیله به صورت ریتمیک، پالسهای الکتریکی تولید میکند و مانع کند شدن ضربان قلب میشود. در عرض چند دقیقه او از اورژانس به محل گذاشتن ضربانساز برده شد.
![[تصویر: pacemaker.gif]](http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/09/pacemaker.gif)
اورژانس آن بعد از ظهر شلوغ بود، تازه شیفتم را شروع کرده بودم که ناگهان صدای فریادی را از محل ورود آمبولانسها شنیدم.
مرد بلندقامتی که بیشتر از دو متر قد داشت را دیدم که زن کوچکی با ۱٫۵ متر قد را طوری بغل کرده که پاهایش بالا و سرش پایین قرار گرفته.
مرد اصرار میکرد که حتما زن را باید همین طور بگیرد.
زن که موهایش به سمت پایین آویزان شده بود میگفت: من حالا خوبم.
نگهبانها مرد را گرفتند و سعی کردند زن را رها کنند.
- زنمه. رهام کنین. بذارین برم.
او این حرف را خطاب به نگهبانی گفت که مچ و بازویش را گرفته بود. حالا عده زیادی از کارکنان اورژانس صحنه را نگاه میکردند.
اینجا بود که خطاب به مرد گفتم: آقا! اسمتان چیست؟
نگهبان مرد را رها کرد و یک قدم از او فاصله گرفت. مرد به آرامی گفت: جیسون.
- بسیار خوب جیسون! چرا زنت را از پا گرفتی؟
اینجا بود که زن در همان حالت سر و ته گفت: سلام دکتر ژانیزا، منو یادتون مییاد؟ من دیروز اینجا بودم. ضربان قلبم کند شده بود.
یادم آمد. نام آن زن مری بود، زنی که شصت و خوردی سن داشت، دیروز او را به خاطر بلوک کامل قلبی complete heart block به اورژانس آورده بودند، در این عارضه، سیستم الکتریکی قلب که بین دهلیز و بطن برقرار است به دلایلی مثل وجود بافت جوشگاه، عفونت یا حمله قلبی، مختل میشود و در نتیجه ضربان قلب به صورت شدیدی کند میشود.
![[تصویر: AVblocks.gif]](http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/09/AVblocks.gif)
در پایین عکس بلوک درجه سه یا کامل قلبی مشخص است.
ضربان قلب مری، ۴۰ تا در دقیقه شده بود، به جای اینکه مثل یک آدم نرمال در سن او بین ۶۰ تا ۸۰ باشد. مری را به خاطر حملات غش و تشنج متناوب آورده بودند. مرد غولپیکر آن زمان با این زن نبود. من دیروز همکاری را فراخواندم تا برای او به صورت اورژانس، یک ضربانساز یا پیسمیکر کار بگذارد. این وسیله به صورت ریتمیک، پالسهای الکتریکی تولید میکند و مانع کند شدن ضربان قلب میشود. در عرض چند دقیقه او از اورژانس به محل گذاشتن ضربانساز برده شد.
![[تصویر: pacemaker.gif]](http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/09/pacemaker.gif)