۱۳۹۱-۶-۲۳، ۰۶:۲۷ صبح
آيتالله سيد عبدالاعلي موسوي
آیت الله سید عبدالاعلی موسوی سبزواری از بزرگان تشیع و مجتهد طراز اول و زعیم حوزه علمیه نجف قبل از ایت الله سیستانی است، ایشان برادر مرحوم حاج آقای فخر و خواستگاه این عالم ربانی (روستای یوسف آباد دهستان پیراکوه جوین) است ولی متاسفانه به جهت کم اطلاعی در جوین از ایشان نامی برده نمیشود و از آنرو که قبلا این منطقه زیرمجموعه شهرستان سبزوار بوده به موسوی سبزواری شهرت یافتند و هنوز املاک و منزل اجدادی ایشان در یوسف آباد پا بر جاست. (با تشکر از آقای علی برهانی) آيتالله العظمي سيد عبدالاعلي موسوي سبزواري، فقيه و مفسر و قرآنپژوه بزرگ جهان تشيع و از مفاخر علمي و برجسته اسلام در دوره معاصر است که عمر شريف خويش را در نشر و گسترش معارف اسلام و قرآن مصروف داشت.
وي در هيجدهم ذي حجه 1328 ه .ق. - مصادف با عيد غدير خم - در سبزوار ديده به جهان گشود. دوران کودکي و نوجواني را تحت سرپرستي پدر بزرگوارش طي نمود و مقدمات ادبيات عرب و فقه و اصول و ... را از پدر و عمويش، آيتالله سيد عبدالله برهان (م 1384 ه .) فراگرفت و تا سن چهارده سالگي در زادگاه خود به تحصيل مقدمات علوم اسلامي و عربي پرداخت.
اساتيد آيةالله موسوي سبزواري
در سال 1342 ه.ق به مشهد مقدس رفت و در آنجا از محضر بزرگاني چون: علاّمه حاج ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري (م1344 ه.)، ميرزا عسکر شهيدي، معروف به ‹‹آقا بزرگ حکيم›› (م 1354 ه.)، آيتالله سيدمحمّد عصّار لواساني (م 1356ه.) و حاج شيخ علياکبر نهاوندي (م 1369ه.) بهره برد.
وي در هيجدهم ذي حجه 1328 ه .ق. - مصادف با عيد غدير خم - در سبزوار ديده به جهان گشود. دوران کودکي و نوجواني را تحت سرپرستي پدر بزرگوارش طي نمود و مقدمات ادبيات عرب و فقه و اصول و ... را از پدر و عمويش، آيتالله سيد عبدالله برهان (م 1384 ه .) فراگرفت و تا سن چهارده سالگي در زادگاه خود به تحصيل مقدمات علوم اسلامي و عربي پرداخت.
سبزواري پس از حدود هشت سال اقامت در مشهد، براي تکميل درس سطح فقه و اصول و نيز فلسفه و تفسير و ديگر علوم اسلامي عزم سفر نجف اشرف نمود و در آن شهر در درس آيات عظام: مرحوم نائيني (م 1355 ه.)، آقا ضياءالدين عراقي (م 1361 ه.)، شيخ محمّدحسين اصفهاني، معروف به «کمپاني» (م 1361 ه.)، آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني و آقاسيد حسين بادکوبهاي (م 1358 هـ) و ... شرکت نمود و آموختههاي فقهي و فلسفي خويش را تکميل کرد. وي تفسير قرآن و مناظره و کلام را با حضور در جلسات تفسيري علامه محمدجواد بلاغي فراگرفت. او همچنين از علاّمه مامقاني(م1351 ه.) و حاج شيخ عباس قمي (م 1359 ه.) و ديگر مشايخ و استادان خود اجازات روايتي و اجتهادي کسب نمود و در حالي که 36 سال داشت، در سال 1365 ه. ق. خود عهدهدار تدريس خارج فقه و اصول شد و به تربيت شاگردان و دانشوران پرداخت.
آيتالله سبزواري، در کنار فقيه برجسته اهلبيت، آيتالله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي (م 1413 ه.) خدمات شاياني به حوزهِ نجف اشرف نمود و چراغ فقاهت را در آن حوزه، نوراني نگه داشت و خود چيزي کمتر از يک سال - بعد از آيتالله خوئي - عهدهدار رياست آن حوزه علمي شد.
ايشان مردي متواضع، بردبار، كم سخن و دائمالذکر و از حافظان قرآن کريم بود. وي در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي ايران و عراق نقش داشت و از انقلاب اسلامي ايران و رهبر آن - حضرت امام خميني(ره) - کمال حمايت و پشتيباني را نمود. در زمان اقامت امام در نجف، در کنار ايشان بود و از امام و نهضت وي حمايت ميکرد. چندين بار درس خويش را براي توجّه دادن حوزه علميهِ نجف، به وقايع انقلاب اسلامي ايران تعطيل نمود و به هنگام همهپرسي نظام جمهوري اسلامي، در فروردين 1358 ش. پيامي مبني بر حمايت از آن صادر فرمود.
وي همواره حامي مردم مظلوم و مسلمان عراق بود و در جنبش و قيام معارضان عراقي در سال 1370 ش. نقش هدايت و رهبري داشت. او هرگز با رژيم بعث حاکم بر عراق سازش ننمود و چند بار منزلش به محاصرهِ نظاميان بعث درآمد و رژيم بعث برايش محدوديتهايي قائل شد.
ايشان مردي متواضع، بردبار، كم سخن و دائمالذکر و از حافظان قرآن کريم بود. وي در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي ايران و عراق نقش داشت و از انقلاب اسلامي ايران و رهبر آن - حضرت امام خميني(ره) - کمال حمايت و پشتيباني را نمود. در زمان اقامت امام در نجف، در کنار ايشان بود و از امام و نهضت وي حمايت ميکرد. چندين بار درس خويش را براي توجّه دادن حوزه علميهِ نجف، به وقايع انقلاب اسلامي ايران تعطيل نمود و به هنگام همهپرسي نظام جمهوري اسلامي، در فروردين 1358 ش. پيامي مبني بر حمايت از آن صادر فرمود.
سرانجام اين فقيه فرزانه و مفسر عاليقدر تشيع و عالم وارسته، بعد از عمري تدريس و تحقيق و تأليف و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد 1372 ش. (27 صفر 1414 ه.) - مصادف با شب رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و شهادت امام حسن مجتبي(عليه السلام) - در نجف اشرف درگذشت و به ديدار حق شتافت. برخي معتقدند که وي توسط رژيم بعث عراق مسموم و شهيد شده است.
آثار و تاليفات از آثار و تأليفات ارزشمند وي ميتوان به کتابهاي زير اشاره کرد:
1- "مواهب الرحمن في تفسير القرآن"، در تفسير قرآن که مفسر طرح آن را در 30 جلد ريخته بود و تاکنون قريب به 12 جلد آن به چاپ رسيده و متأسفانه باقي مجلدات در صورت وجود، چاپ و منتشر نشده است.
اين تفسير به عربي است و نخستينبار تا جلد چهارم آن، در "مطبعه`الاداب" نجف به سال 1404 ه. به چاپ رسيد و در سال 1409 ه. مؤسسهِ اهلالبيت بيروت آن را تجديد چاپ کرد.
چاپ ديگر آن در همان سال در "مطبعه`الديوان" بغداد صورت پذيرفت. امّا چاپ بهتر و با حروفچيني و تحقيق جديد، با اشراف فرزند مفسر، در سال 1414 ه. انجام گرفت که متأسفانه با درگذشت وي در همان جلد اول توقف يافت و بعد با همکاري "مؤسسه`المنار" حدود 12 جلد آن به چاپ رسيد.
2- "مهذبالاحکام في بيان الحلال و الحرام"، در فقه امامي و شامل يک دورهِ کامل فقه استدلالي در 30 جلد وزيري در مطبعة الاداب نجف به سال 1982 م. چاپ شد.
3- "تهذيب الاصول"، يک دوره اصول فقه، به صورت فشرده، ولي روان در 2 جلد که به طبع رسيده است.
4- "لباب المعارف"، در علم کلام و دفاع از عقايد شيعه و از جمله اولين آثار آيتالله سبزواري است که در 2 جلد به عربي تأليف شده است.
5- "افاضة الباري في نقد ما الّفه الحکيم السبزواري"، در نقد و بررسي آثار فلسفي حکيم حاج ملّاهادي سبزواري (م 1289 ه.).
6- "رفض الفضول عن علم الاصول"، در علم اصول.
7- "منهاج الصالحين"، در فقه.
8- "مناسک الحج"، در مسائل حج.
9- "رسالهِ توضيح المسائل"، به فارسي
10- حاشيه بر بسياري از کتابهاي شيعه چون: عروةالوثقي، وسيلةالنجاه، حدائقالناظره، جواهرالکلام، مستندالشيعه، اسفار، تفسير صافي، شرح منظومهِ حکيم سبزواري، و...
11- مجموعهاي در رسائل فقهي و ... از ديگر آثار علمي آن دانشمند است که نشر و گسترش احکام اسلامي و معارف قرآني را سرلوحه خود کرده بود.
معرفي تفسير مواهب الرحمن
روش تفسيري قرآن به قرآن در طول تاريخ تفسير، کمتر مورد توجه بود تا اين که در قرن چهاردهم، بزرگ پرچمدار روش تفسيري قرآن به قرآن، - علاّمه طباطبايي (رحمةالله عليه)- در تفسير "الميزان" اين روش را احياء کرد.(1) از جمله کساني که اين روش تفسيري را پسنديده و در تفسير خويش از آن بهره برده، آيتالله سبزواري است که در تفسير "مواهب الرحمن" از اين روش بهره گرفت.
سرانجام اين فقيه فرزانه و مفسر عاليقدر تشيع و عالم وارسته، بعد از عمري تدريس و تحقيق و تأليف و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد 1372 ش. (27 صفر 1414 ه.) - مصادف با شب رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و شهادت امام حسن مجتبي(عليه السلام) - در نجف اشرف درگذشت و به ديدار حق شتافت. برخي معتقدند که وي توسط رژيم بعث عراق مسموم و شهيد شده است.
وي معتقد است که قرآن بايد به وسيلهِ خود قرآن و آياتي که داراي قرائن هستند، با پرهيز از تفسير به راي و با کمک احاديث صحيحه معصومين(عليهم السلام) - که شارحان و مفسّران واقعي قرآن کريماند - تفسير شود.
اين مفسر گرانقدر شيعه - که خود حافظ قرآن کريم است - ، در تفسير هر آيه، مجموعهاي از آيات را به قدر متيقن که به فهم آيه کمک ميکند، ميآورد و در تبيين و تفسير آيه، از آيات ديگر کمک ميگيرد و در اين باره مينويسد:
"به قدر ممکن، از آيات مبارکه - که داراي قرائن معتبر هستند - کمک گرفتهام."(2)
در مقايسهاي که بين دو تفسير ‹‹الميزان›› و ‹‹مواهب الرحمن›› صورت پذيرفته، حد مشترک اين دو تفسير، در اين است که هر دو ‹‹تفسير قرآن به قرآن›› ميباشند.(3) امّا سبزواري در تفسير شريف مواهب الرحمن، از شيوه قرآن به قرآن به نحو کاملتري بهره برده و در تفسير خود، کمتر نکتهاي را در رابطه با کلمات و تفسير قرآن به قرآن ناگفته و ناتمام گذاشته است. وي در بسياري از موارد، با رعايت ايجاز و با استفاده از سادهترين عبارات در تفسير آيات، مطالبي را ذکر کرده که در تفسير الميزان حتي در حد تفسيري مختصر هم نيامده و مفسر بزرگ الميزان، يا تنها به ذکر مختصر آنها اکتفا کرده و يا با اينکه جاي بحث آن مطالب در همانجا بوده، به مجلّدات بعدي موکول کرده است. از آن جمله "در سورهِ حمد"، در تفسير کلمهِ "رب" - که از امّهات اسماء الهي است - مؤلف (الميزان)، بسيار مختصر بحث نموده و در تفسير کلمه "يوم" در "يومالدين" و اينکه "الرحمن" و "الرحيم" بعد از "العالمين"، چرا تکرار شده، توضيحي داده نشده است، در عوض در تفسير مواهب الرحمن، اين کلمات به نحو بسيار عميقي مطرح شده و با اثبات اين که "بسمالله الرحمن الرحيم" جزء سوره است، تکرار دوم آن را در اين سوره اثبات کرده است.(4)
در مجموع تفسير مواهبالرحمن شامل ويژگيهاي زير است:
1- جامع بودن در مباحث مهم عقلي و نقلي و استشهاد به اقوال علما و بيان نظرات خود.
2- شرح و تفسير عالمانه و دقيق آيات به روش قرآن به قرآن.
3- بهرهگيري از روايات صحيحهِ اهلبيت(عليهم السلام) که شارحان واقعي قرآناند.
4- توجّه به روايات اهل سنّت و اقوال صحابه و تابعين با نقد و بررسي کافي.
5- پرهيز از ورود به روايات جعلي و اسرائيليات و غلويّات و رواياتي که داراي ضعف سند يا متن هستند.
6- پرهيز از علمزدگي و خودباختگي در برابر علوم جديد و اينکه هر چيزي از زاويهِ تجربه و علم بررسي و ثابت شود.
7- عقلي و اجتهادي بودن؛ چرا که مفسّر در اين تفسير به رويکرد عقل و خردورزي، به تفسير قرآن پرداخته و از تفسير به راي پرهيز نموده است.
8- دقّت نظر کافي در شرح واژهها و مفردات قرآني.
9- پاسخگويي به شبهات پيرامون اسلام، چون قصاص و ابطال شبههِ معترضين.
10- سادگي و رواني در بيان مطالب و پرهيز از اطاله کلام.
و فوايد و امتيازات ديگر اين تفسير است که آن را يکي از بهترين تفاسير قرآن کريم و جامعترين آنها از لحاظ فوايد لفظي و معنوي نموده است.(5)
امّا اين تفسير گرانسنگ شيعي، به دلايلي در غربت افتاده و در سطح جامعهِ علمي ما به ويژه در حوزه و دانشگاه ناشناخته مانده که حتي نامش، در ذهن بسياري از فضلا و انديشمندان علوم اسلامي و بالاخص علوم قرآني ناآشنا و غريب است.
برخي از دلايل آن عبارتند از :
1- عدم آشنايي کافي از مفسّر، به علّت اينکه وي در خارج از محيط علمي ايران بود و مضافاً بر اين که حيات علمياش تحتالشعاع فقيه بزرگ شيعه آيتالله خويي در نجف قرار داشت و چيزي کمتر از يک سال بعد از وي به ديار باقي شتافت.
2- ناقص بودن تفسير از لحاظ چاپ و مجلّدات و تيراژ بسيار کم آن در ايران.
3- وجود تفاسير دورهاي کامل با تيراژ بالا، به ويژه تفسير "الميزان" که انصافاً بهترين و برترين تفسير شيعه، بلکه جهان اسلام و شهرت جهاني يافته و به زبانهاي مختلف ترجمه شده است.
4- اطلاعرساني ضعيف متوليان آثار مرحوم سبزواري و عدم فعاليّت دفتر آن مرجع عاليقدر شيعه پس از رحلت وي.
5- عدم ترجمه آن به فارسي براي استفادهِ عموم مردم کشورمان.
و موارد ديگر...
اميد است که با رفع نواقص آن مانند چاپ مجدّد و ارائه مجلدات ديگر آن و ترجمهِ آن به فارسي و نواقص احتمالي ديگر و نيز برگزاري همايشهاي ويژه براي آن مفسّر و فقيه والامقام و نگارش کتاب و مقالات پيرامون افکار و آثار وي، غبار مظلوميت از چهرهِ سترگ آن فقيه عاليقدر و آن مفسّر گرانمايهِ اسلام زدوده شود و آثارش به ويژه تفسير ‹‹مواهبالرحمن›› از غربت درآيد و ذخاير علمي و معارف بشري که در اين تفسير و ديگر آثارش موج ميزند، شناخته و شناسانده شود.
پينوشتها: 1- ر.ک به مقدمه "تفسير الميزان"، ج 1/11 به بعد.
2- "مواهب الرحمن"، مقدمه، ج 1/6 .
3- ر.ک به "مجلهِ پژوهشي دانشگاه تربيت معلم سبزوار"، ش1، سال اوّل، 1376 ش، صص7 - 9، مقالهِ استاد دکتر احمد وحيد.
4- "مواهبالرحمن"، ج 1/30.
5- ر.ک به "المفسرون حياتهم و منهجهم"، ص 697.
برگرفته از منابع ذيل:
الف) "آينهِ پژوهش"، سال چهارم، شمارهِ 20، 1372 ش.
ب) "سبزوار، شهر دانشوران بيدار"، محمود بيهقي، مشهد: انتشارات امام، دوّم، 1377ش.
ج) "سيماي سبزوار، سرزمين سربداران"، محمد ابراهيم احمدي، قم: نشر نبوغ، اوّل، 1375ش.
د) "موسوعه`النجف الاشرف"، بيروت: دارالضواء، اوّل، 1417 هـ.
هـ ) "مستدرکات اعيان شيعه"، (ج7)، حسن امين، بيروت، دارالتعارف، بيروت، اوّل.
و) "طبقات مفسران شيعه"، (ج5)، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، نويد اسلام، دوّم، قم، 1377ش.
ز) "المفسرون حياتهم و منهجم"، سيدمحمدعلي ايازي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، اوّل، 1414 ه.
منبع : http://www.joveyn.ir/?page=21
![[تصویر: ayatollah-mousavi-sabzevari-1.jpg]](http://www.joveyn.ir/public_files/image/ayatollah-mousavi-sabzevari-1.jpg)
وي در هيجدهم ذي حجه 1328 ه .ق. - مصادف با عيد غدير خم - در سبزوار ديده به جهان گشود. دوران کودکي و نوجواني را تحت سرپرستي پدر بزرگوارش طي نمود و مقدمات ادبيات عرب و فقه و اصول و ... را از پدر و عمويش، آيتالله سيد عبدالله برهان (م 1384 ه .) فراگرفت و تا سن چهارده سالگي در زادگاه خود به تحصيل مقدمات علوم اسلامي و عربي پرداخت.
اساتيد آيةالله موسوي سبزواري
در سال 1342 ه.ق به مشهد مقدس رفت و در آنجا از محضر بزرگاني چون: علاّمه حاج ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري (م1344 ه.)، ميرزا عسکر شهيدي، معروف به ‹‹آقا بزرگ حکيم›› (م 1354 ه.)، آيتالله سيدمحمّد عصّار لواساني (م 1356ه.) و حاج شيخ علياکبر نهاوندي (م 1369ه.) بهره برد.
وي در هيجدهم ذي حجه 1328 ه .ق. - مصادف با عيد غدير خم - در سبزوار ديده به جهان گشود. دوران کودکي و نوجواني را تحت سرپرستي پدر بزرگوارش طي نمود و مقدمات ادبيات عرب و فقه و اصول و ... را از پدر و عمويش، آيتالله سيد عبدالله برهان (م 1384 ه .) فراگرفت و تا سن چهارده سالگي در زادگاه خود به تحصيل مقدمات علوم اسلامي و عربي پرداخت.
سبزواري پس از حدود هشت سال اقامت در مشهد، براي تکميل درس سطح فقه و اصول و نيز فلسفه و تفسير و ديگر علوم اسلامي عزم سفر نجف اشرف نمود و در آن شهر در درس آيات عظام: مرحوم نائيني (م 1355 ه.)، آقا ضياءالدين عراقي (م 1361 ه.)، شيخ محمّدحسين اصفهاني، معروف به «کمپاني» (م 1361 ه.)، آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني و آقاسيد حسين بادکوبهاي (م 1358 هـ) و ... شرکت نمود و آموختههاي فقهي و فلسفي خويش را تکميل کرد. وي تفسير قرآن و مناظره و کلام را با حضور در جلسات تفسيري علامه محمدجواد بلاغي فراگرفت. او همچنين از علاّمه مامقاني(م1351 ه.) و حاج شيخ عباس قمي (م 1359 ه.) و ديگر مشايخ و استادان خود اجازات روايتي و اجتهادي کسب نمود و در حالي که 36 سال داشت، در سال 1365 ه. ق. خود عهدهدار تدريس خارج فقه و اصول شد و به تربيت شاگردان و دانشوران پرداخت.
آيتالله سبزواري، در کنار فقيه برجسته اهلبيت، آيتالله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي (م 1413 ه.) خدمات شاياني به حوزهِ نجف اشرف نمود و چراغ فقاهت را در آن حوزه، نوراني نگه داشت و خود چيزي کمتر از يک سال - بعد از آيتالله خوئي - عهدهدار رياست آن حوزه علمي شد.
ايشان مردي متواضع، بردبار، كم سخن و دائمالذکر و از حافظان قرآن کريم بود. وي در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي ايران و عراق نقش داشت و از انقلاب اسلامي ايران و رهبر آن - حضرت امام خميني(ره) - کمال حمايت و پشتيباني را نمود. در زمان اقامت امام در نجف، در کنار ايشان بود و از امام و نهضت وي حمايت ميکرد. چندين بار درس خويش را براي توجّه دادن حوزه علميهِ نجف، به وقايع انقلاب اسلامي ايران تعطيل نمود و به هنگام همهپرسي نظام جمهوري اسلامي، در فروردين 1358 ش. پيامي مبني بر حمايت از آن صادر فرمود.
وي همواره حامي مردم مظلوم و مسلمان عراق بود و در جنبش و قيام معارضان عراقي در سال 1370 ش. نقش هدايت و رهبري داشت. او هرگز با رژيم بعث حاکم بر عراق سازش ننمود و چند بار منزلش به محاصرهِ نظاميان بعث درآمد و رژيم بعث برايش محدوديتهايي قائل شد.
ايشان مردي متواضع، بردبار، كم سخن و دائمالذکر و از حافظان قرآن کريم بود. وي در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي ايران و عراق نقش داشت و از انقلاب اسلامي ايران و رهبر آن - حضرت امام خميني(ره) - کمال حمايت و پشتيباني را نمود. در زمان اقامت امام در نجف، در کنار ايشان بود و از امام و نهضت وي حمايت ميکرد. چندين بار درس خويش را براي توجّه دادن حوزه علميهِ نجف، به وقايع انقلاب اسلامي ايران تعطيل نمود و به هنگام همهپرسي نظام جمهوري اسلامي، در فروردين 1358 ش. پيامي مبني بر حمايت از آن صادر فرمود.
سرانجام اين فقيه فرزانه و مفسر عاليقدر تشيع و عالم وارسته، بعد از عمري تدريس و تحقيق و تأليف و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد 1372 ش. (27 صفر 1414 ه.) - مصادف با شب رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و شهادت امام حسن مجتبي(عليه السلام) - در نجف اشرف درگذشت و به ديدار حق شتافت. برخي معتقدند که وي توسط رژيم بعث عراق مسموم و شهيد شده است.
آثار و تاليفات از آثار و تأليفات ارزشمند وي ميتوان به کتابهاي زير اشاره کرد:
1- "مواهب الرحمن في تفسير القرآن"، در تفسير قرآن که مفسر طرح آن را در 30 جلد ريخته بود و تاکنون قريب به 12 جلد آن به چاپ رسيده و متأسفانه باقي مجلدات در صورت وجود، چاپ و منتشر نشده است.
اين تفسير به عربي است و نخستينبار تا جلد چهارم آن، در "مطبعه`الاداب" نجف به سال 1404 ه. به چاپ رسيد و در سال 1409 ه. مؤسسهِ اهلالبيت بيروت آن را تجديد چاپ کرد.
چاپ ديگر آن در همان سال در "مطبعه`الديوان" بغداد صورت پذيرفت. امّا چاپ بهتر و با حروفچيني و تحقيق جديد، با اشراف فرزند مفسر، در سال 1414 ه. انجام گرفت که متأسفانه با درگذشت وي در همان جلد اول توقف يافت و بعد با همکاري "مؤسسه`المنار" حدود 12 جلد آن به چاپ رسيد.
2- "مهذبالاحکام في بيان الحلال و الحرام"، در فقه امامي و شامل يک دورهِ کامل فقه استدلالي در 30 جلد وزيري در مطبعة الاداب نجف به سال 1982 م. چاپ شد.
3- "تهذيب الاصول"، يک دوره اصول فقه، به صورت فشرده، ولي روان در 2 جلد که به طبع رسيده است.
4- "لباب المعارف"، در علم کلام و دفاع از عقايد شيعه و از جمله اولين آثار آيتالله سبزواري است که در 2 جلد به عربي تأليف شده است.
5- "افاضة الباري في نقد ما الّفه الحکيم السبزواري"، در نقد و بررسي آثار فلسفي حکيم حاج ملّاهادي سبزواري (م 1289 ه.).
6- "رفض الفضول عن علم الاصول"، در علم اصول.
7- "منهاج الصالحين"، در فقه.
8- "مناسک الحج"، در مسائل حج.
9- "رسالهِ توضيح المسائل"، به فارسي
10- حاشيه بر بسياري از کتابهاي شيعه چون: عروةالوثقي، وسيلةالنجاه، حدائقالناظره، جواهرالکلام، مستندالشيعه، اسفار، تفسير صافي، شرح منظومهِ حکيم سبزواري، و...
11- مجموعهاي در رسائل فقهي و ... از ديگر آثار علمي آن دانشمند است که نشر و گسترش احکام اسلامي و معارف قرآني را سرلوحه خود کرده بود.
![[تصویر: ayatollah-mousavi-sabzevari-2.jpg]](http://www.joveyn.ir/public_files/image/ayatollah-mousavi-sabzevari-2.jpg)
روش تفسيري قرآن به قرآن در طول تاريخ تفسير، کمتر مورد توجه بود تا اين که در قرن چهاردهم، بزرگ پرچمدار روش تفسيري قرآن به قرآن، - علاّمه طباطبايي (رحمةالله عليه)- در تفسير "الميزان" اين روش را احياء کرد.(1) از جمله کساني که اين روش تفسيري را پسنديده و در تفسير خويش از آن بهره برده، آيتالله سبزواري است که در تفسير "مواهب الرحمن" از اين روش بهره گرفت.
سرانجام اين فقيه فرزانه و مفسر عاليقدر تشيع و عالم وارسته، بعد از عمري تدريس و تحقيق و تأليف و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد 1372 ش. (27 صفر 1414 ه.) - مصادف با شب رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و شهادت امام حسن مجتبي(عليه السلام) - در نجف اشرف درگذشت و به ديدار حق شتافت. برخي معتقدند که وي توسط رژيم بعث عراق مسموم و شهيد شده است.
وي معتقد است که قرآن بايد به وسيلهِ خود قرآن و آياتي که داراي قرائن هستند، با پرهيز از تفسير به راي و با کمک احاديث صحيحه معصومين(عليهم السلام) - که شارحان و مفسّران واقعي قرآن کريماند - تفسير شود.
اين مفسر گرانقدر شيعه - که خود حافظ قرآن کريم است - ، در تفسير هر آيه، مجموعهاي از آيات را به قدر متيقن که به فهم آيه کمک ميکند، ميآورد و در تبيين و تفسير آيه، از آيات ديگر کمک ميگيرد و در اين باره مينويسد:
"به قدر ممکن، از آيات مبارکه - که داراي قرائن معتبر هستند - کمک گرفتهام."(2)
در مقايسهاي که بين دو تفسير ‹‹الميزان›› و ‹‹مواهب الرحمن›› صورت پذيرفته، حد مشترک اين دو تفسير، در اين است که هر دو ‹‹تفسير قرآن به قرآن›› ميباشند.(3) امّا سبزواري در تفسير شريف مواهب الرحمن، از شيوه قرآن به قرآن به نحو کاملتري بهره برده و در تفسير خود، کمتر نکتهاي را در رابطه با کلمات و تفسير قرآن به قرآن ناگفته و ناتمام گذاشته است. وي در بسياري از موارد، با رعايت ايجاز و با استفاده از سادهترين عبارات در تفسير آيات، مطالبي را ذکر کرده که در تفسير الميزان حتي در حد تفسيري مختصر هم نيامده و مفسر بزرگ الميزان، يا تنها به ذکر مختصر آنها اکتفا کرده و يا با اينکه جاي بحث آن مطالب در همانجا بوده، به مجلّدات بعدي موکول کرده است. از آن جمله "در سورهِ حمد"، در تفسير کلمهِ "رب" - که از امّهات اسماء الهي است - مؤلف (الميزان)، بسيار مختصر بحث نموده و در تفسير کلمه "يوم" در "يومالدين" و اينکه "الرحمن" و "الرحيم" بعد از "العالمين"، چرا تکرار شده، توضيحي داده نشده است، در عوض در تفسير مواهب الرحمن، اين کلمات به نحو بسيار عميقي مطرح شده و با اثبات اين که "بسمالله الرحمن الرحيم" جزء سوره است، تکرار دوم آن را در اين سوره اثبات کرده است.(4)
در مجموع تفسير مواهبالرحمن شامل ويژگيهاي زير است:
1- جامع بودن در مباحث مهم عقلي و نقلي و استشهاد به اقوال علما و بيان نظرات خود.
2- شرح و تفسير عالمانه و دقيق آيات به روش قرآن به قرآن.
3- بهرهگيري از روايات صحيحهِ اهلبيت(عليهم السلام) که شارحان واقعي قرآناند.
4- توجّه به روايات اهل سنّت و اقوال صحابه و تابعين با نقد و بررسي کافي.
5- پرهيز از ورود به روايات جعلي و اسرائيليات و غلويّات و رواياتي که داراي ضعف سند يا متن هستند.
6- پرهيز از علمزدگي و خودباختگي در برابر علوم جديد و اينکه هر چيزي از زاويهِ تجربه و علم بررسي و ثابت شود.
7- عقلي و اجتهادي بودن؛ چرا که مفسّر در اين تفسير به رويکرد عقل و خردورزي، به تفسير قرآن پرداخته و از تفسير به راي پرهيز نموده است.
8- دقّت نظر کافي در شرح واژهها و مفردات قرآني.
9- پاسخگويي به شبهات پيرامون اسلام، چون قصاص و ابطال شبههِ معترضين.
10- سادگي و رواني در بيان مطالب و پرهيز از اطاله کلام.
و فوايد و امتيازات ديگر اين تفسير است که آن را يکي از بهترين تفاسير قرآن کريم و جامعترين آنها از لحاظ فوايد لفظي و معنوي نموده است.(5)
امّا اين تفسير گرانسنگ شيعي، به دلايلي در غربت افتاده و در سطح جامعهِ علمي ما به ويژه در حوزه و دانشگاه ناشناخته مانده که حتي نامش، در ذهن بسياري از فضلا و انديشمندان علوم اسلامي و بالاخص علوم قرآني ناآشنا و غريب است.
برخي از دلايل آن عبارتند از :
1- عدم آشنايي کافي از مفسّر، به علّت اينکه وي در خارج از محيط علمي ايران بود و مضافاً بر اين که حيات علمياش تحتالشعاع فقيه بزرگ شيعه آيتالله خويي در نجف قرار داشت و چيزي کمتر از يک سال بعد از وي به ديار باقي شتافت.
2- ناقص بودن تفسير از لحاظ چاپ و مجلّدات و تيراژ بسيار کم آن در ايران.
3- وجود تفاسير دورهاي کامل با تيراژ بالا، به ويژه تفسير "الميزان" که انصافاً بهترين و برترين تفسير شيعه، بلکه جهان اسلام و شهرت جهاني يافته و به زبانهاي مختلف ترجمه شده است.
4- اطلاعرساني ضعيف متوليان آثار مرحوم سبزواري و عدم فعاليّت دفتر آن مرجع عاليقدر شيعه پس از رحلت وي.
5- عدم ترجمه آن به فارسي براي استفادهِ عموم مردم کشورمان.
و موارد ديگر...
اميد است که با رفع نواقص آن مانند چاپ مجدّد و ارائه مجلدات ديگر آن و ترجمهِ آن به فارسي و نواقص احتمالي ديگر و نيز برگزاري همايشهاي ويژه براي آن مفسّر و فقيه والامقام و نگارش کتاب و مقالات پيرامون افکار و آثار وي، غبار مظلوميت از چهرهِ سترگ آن فقيه عاليقدر و آن مفسّر گرانمايهِ اسلام زدوده شود و آثارش به ويژه تفسير ‹‹مواهبالرحمن›› از غربت درآيد و ذخاير علمي و معارف بشري که در اين تفسير و ديگر آثارش موج ميزند، شناخته و شناسانده شود.
پينوشتها: 1- ر.ک به مقدمه "تفسير الميزان"، ج 1/11 به بعد.
2- "مواهب الرحمن"، مقدمه، ج 1/6 .
3- ر.ک به "مجلهِ پژوهشي دانشگاه تربيت معلم سبزوار"، ش1، سال اوّل، 1376 ش، صص7 - 9، مقالهِ استاد دکتر احمد وحيد.
4- "مواهبالرحمن"، ج 1/30.
5- ر.ک به "المفسرون حياتهم و منهجهم"، ص 697.
برگرفته از منابع ذيل:
الف) "آينهِ پژوهش"، سال چهارم، شمارهِ 20، 1372 ش.
ب) "سبزوار، شهر دانشوران بيدار"، محمود بيهقي، مشهد: انتشارات امام، دوّم، 1377ش.
ج) "سيماي سبزوار، سرزمين سربداران"، محمد ابراهيم احمدي، قم: نشر نبوغ، اوّل، 1375ش.
د) "موسوعه`النجف الاشرف"، بيروت: دارالضواء، اوّل، 1417 هـ.
هـ ) "مستدرکات اعيان شيعه"، (ج7)، حسن امين، بيروت، دارالتعارف، بيروت، اوّل.
و) "طبقات مفسران شيعه"، (ج5)، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، نويد اسلام، دوّم، قم، 1377ش.
ز) "المفسرون حياتهم و منهجم"، سيدمحمدعلي ايازي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، اوّل، 1414 ه.
منبع : http://www.joveyn.ir/?page=21