۱۳۹۱-۱۱-۱۴، ۰۸:۰۱ عصر
......... حالا دمم گرم که شدم اُمل .........
وقتی وارد شدم گفتم: سلام علیکم ، زیر چشمی بهم نگاه کرد و با لحنی گفت : علیک سلام ! !
وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه جوون افتاد سرم رو برگردوندم، وقتی از کنارم گذشت، بهم گفت: اُمل ! !
وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته ، خودم رو جمع کردم، بهم گفت: اُمل!!
وقتی دعوت بچه ها به بزم شبانه اشون رو رد کردم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی تو دانشگاه قاطی پسر دخترا نشدم بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی ساعت آزاد تو دانشگاه سری به دفتر بسیج زدم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی موقع اذان رفتم مسجد دانشگاه، بهم گفتن : اُمل ! !
وقتی چادر سرم گذاشتم تا کمتر جلب توجه کنم، بهم گفتن : اُمل ! !
وقتی سر جلسه امتحان نه تقلب دادم نه تقلب گرفتم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی صفحه اول گوشیم، عکس رهبرمه، بهم گفتن:اُمل ! !
وقتی زنگ گوشیم بوی پیراهن یوسفه، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی پای ثابت بچه های هیئت شدم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پائین بود ، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی در جواب رابطه دوستی پسر ترم بالایی گفتم: نه، بهم گفت: اُمل ! !
وقتی پشت رهبرم حرف زدن، رگ غیرتم بالا زد، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی تو اردوی راهیان اسم نوشتم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی بهترین کتاب رمانم شد"دا"، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی برای اینکه به گناه نیفتم نذر روزی1000 صلوات کردم، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی اوقات فراغتم شد، رفتن به اردوی جهادی، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی قشنگ ترین سفرم شد سفر کربلا، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی ناب ترین خاطراتم شد وصیتنامه شهدا، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی عشق اول و آخرم امام زمانمه، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی بزرگترین آرزوم شد " شهادت " ، بهم گفتن: اُمل! !
تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه، چرا به من میگه: اُمل ؟ ؟ ! ! !
حالا دمم گرم که شدم اُمل ! ! !
وقتی وارد شدم گفتم: سلام علیکم ، زیر چشمی بهم نگاه کرد و با لحنی گفت : علیک سلام ! !
وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه جوون افتاد سرم رو برگردوندم، وقتی از کنارم گذشت، بهم گفت: اُمل ! !
وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته ، خودم رو جمع کردم، بهم گفت: اُمل!!
وقتی دعوت بچه ها به بزم شبانه اشون رو رد کردم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی تو دانشگاه قاطی پسر دخترا نشدم بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی ساعت آزاد تو دانشگاه سری به دفتر بسیج زدم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی موقع اذان رفتم مسجد دانشگاه، بهم گفتن : اُمل ! !
وقتی چادر سرم گذاشتم تا کمتر جلب توجه کنم، بهم گفتن : اُمل ! !
وقتی سر جلسه امتحان نه تقلب دادم نه تقلب گرفتم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی صفحه اول گوشیم، عکس رهبرمه، بهم گفتن:اُمل ! !
وقتی زنگ گوشیم بوی پیراهن یوسفه، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی پای ثابت بچه های هیئت شدم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پائین بود ، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی در جواب رابطه دوستی پسر ترم بالایی گفتم: نه، بهم گفت: اُمل ! !
وقتی پشت رهبرم حرف زدن، رگ غیرتم بالا زد، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی تو اردوی راهیان اسم نوشتم، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی بهترین کتاب رمانم شد"دا"، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی برای اینکه به گناه نیفتم نذر روزی1000 صلوات کردم، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی اوقات فراغتم شد، رفتن به اردوی جهادی، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی قشنگ ترین سفرم شد سفر کربلا، بهم گفتن: اُمل! !
وقتی ناب ترین خاطراتم شد وصیتنامه شهدا، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی عشق اول و آخرم امام زمانمه، بهم گفتن: اُمل ! !
وقتی بزرگترین آرزوم شد " شهادت " ، بهم گفتن: اُمل! !
تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه، چرا به من میگه: اُمل ؟ ؟ ! ! !
حالا دمم گرم که شدم اُمل ! ! !
آن شراب طهوررا که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست...