۱۳۹۰-۳-۱۷، ۰۶:۱۰ عصر
محمدحسن خان سالار پسر آصف الدوله و دائي مادري محمدشاه قاجار بوده است . وي در سال 1224 شمسي و در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار در خراسان علم طغيان برافراشته و مشهد را تصرف مي نمايد و متولي استان قدس را كشته ، اشياء طلاي آستانه را به يغما برده و به نام خود سكه مي زند تا استقلال خود را عملا اعلام نمايد .
حدود دو سال بعد ( سال 1226 شمسي) و پس از اينكه سالار از طريق مذاكره حاضر نمي شود تبعيت از حكومت مركزي را بپذيرد ، حشمت الدوله با سپاهي از تهران به مشهد مامور مي شود تا شورش سالار را سركوب نمايد . در ابتداي امر حشمت الدوله مشهد را به تصرف خود درمي آورد اما بلافاصله مردم به حمايت از سالار بر عليه سپاهيان حشمت الدوله قيام نموده و نزديك به 700 تن از آنها را كشته و باقي را تا محل ارگ شهر عقب رانده و سالار و سپاهيان تركمنش آنان را به محاصره خود درميآورند.
حدود دو سال بعد ( سال 1228 شمسي) و در سالهاي اوليه حكومت ناصرالدين شاه ، امير كبير به سلطان مرادميرزا (حسام السلطنه) دستور مي دهد جهت سركوبي سالار از تهران روانه خراسان شود . وقتي سپاه حسام السلطنه به سبزوار مي رسد كاري نمي تواند از پيش ببرد لذا به طرف اسفراين و جغتاي(مناطقي كه در تصرف همدست سالاريعني الله يار خان قليچي يا سليمان خان قليچي بود) مي روند . در اين هنگام سالار تصميم مي گيرد به قليچي كمك برساند اما تلاش هايش عقيم مانده و حسام السلطنه جغتاي و آق قلعه را تصرف كرده و سپس مجددا به سبزوار رفته و اردوگاه خود را در محلي به نام خسروگرد برپا مي كند و در نهايت سبزوار را نيز فتح كرده و به سمت نيشابور مي رود كه نيشابور بدون هيچ مقاومتي تسليم مي شود .حسام السلطنه به مشهد مي رود كه اين بار مردم مشهد بخاطر قحطي و گراني بر عليه سالار قيام نموده و مشهد به تصرف حسام السلطنه درمي آيد .در اين هنگام سالار به همان آستاني كه زماني آن را مقدس ندانسته و شمعدانها و چلچراغهاي طلا و درهاي نقره اي آن را براي ضرب سكه به يغما برده بود ، پناهنده شده اما وي دستگير شده و به فرمان ناصرالدين شاه همراه با برادرش محمدعليخان و پسرش اميراصلان خان به قتل رسيده و در باغ خواجه ربيع دفن مي گردند .
منابع : فرهنگ جفرافيائي ايران – فرهنگ فارسي معين بخش اعلام – سفرنامه كلنل ييت