۱۳۹۰-۴-۱۰، ۰۸:۳۹ عصر
چه روزگار عجیب و غریب و باحالی است
هر آنچه را که نظر می کنم غنی شده است
ببین که کشک به یمن همین غنی سازی
نرفته داخل یخچال، بستنی شده است
قضای حاجت اگر می روید می بینید
که آفتابه پر از آب معدنی شده است
عروس خانه شوهر نرفته زاییده است
ببین که نی نی او گرم مخ زنی شده است
دو شاخ سر زده روی سرش پدر ژپتو
که نیمه شب پسرش آدم آهنی شده است
به همت خدمات فشار در مترو
زن غریبه تو را خواهر تنی شده است
به احترام مخاطب صدا و سیما هم
جان عمه ام اینقدر دیدنی شده است
دو صفحه نقد نوشته جوانکی ابله
خیال کرده شفیعی کدکنی شده است
دو بیت گفته و یک جفت سکه هم برده
نه بهمنی به گمانش برآهنی شده است
به یمن این همه صنعت کتابخانه شهر
کمی غنی شده تعویض روغنی شده است
شعری عجیب از علیرضا قزوه
شعری عجیب متفاوت از علیرضا غزوه
هر آنچه را که نظر می کنم غنی شده است
ببین که کشک به یمن همین غنی سازی
نرفته داخل یخچال، بستنی شده است
قضای حاجت اگر می روید می بینید
که آفتابه پر از آب معدنی شده است
عروس خانه شوهر نرفته زاییده است
ببین که نی نی او گرم مخ زنی شده است
دو شاخ سر زده روی سرش پدر ژپتو
که نیمه شب پسرش آدم آهنی شده است
به همت خدمات فشار در مترو
زن غریبه تو را خواهر تنی شده است
به احترام مخاطب صدا و سیما هم
جان عمه ام اینقدر دیدنی شده است
دو صفحه نقد نوشته جوانکی ابله
خیال کرده شفیعی کدکنی شده است
دو بیت گفته و یک جفت سکه هم برده
نه بهمنی به گمانش برآهنی شده است
به یمن این همه صنعت کتابخانه شهر
کمی غنی شده تعویض روغنی شده است
شعری عجیب از علیرضا قزوه
شعری عجیب متفاوت از علیرضا غزوه