۱۳۹۰-۸-۲، ۱۰:۳۱ عصر
قرآن کریم انسان را دارای ۴ نفس معرفی نموده است یا به نظر فلاسفه می توان گفت، نفس انسان یکی است ولی چهار جلوه و عمل از خود نشان میدهد مانند خورشیدی که از پشت شیشه چهار رنگی به چهار رنگ دیده می شود ( چنانکه فلاسفه میگویند النفس فی وحدته کل القوی یعنی نفس انسان با آنکه یکی است ولی تمام جلوه های قوای انسانی از او صادر میشود) اسامی چهار نفس به قرار ذیل است:
۱- نفس ملهمه یا الهام کننده ۲- نفس اماره ۳- نفس لوامه ۴- نفس مطمئنه
۱- نفس ملهمه: همان است که خداوند در قرآن کریم در سوره ی شمس بعداز ۱۰ قسم میفرماید: سوگند به جان و تن آدمی که او را بی کژی و کاستی خلق کردم .
خداوند به انسان فضایل و خوییها و رذایل و بدیها را الهام می کند و وجدان و فطرت انسان تشخیص خوبی و نیکویی و بدی و زشتی را می دهد. هر کس جانب خوبی را گرفت و به آن عمل کرد رستگار و سعادتمند شد و هر کس جانب بدی را گرفت و به آن عمل کرد نابکار و بدبخت گردید.
و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها… سوره شمس، ۱۰-۷٫
آدمی به هدایت فطری امهات فضایل و رذایل اخلاقی را تشخیص میدهد و اصول اخلاقی خوب و بد را درک میکند و به راهنمایی تکوینی و فطری میداندکه وفای به عهد و امانت داری و راستی و درستی و شجاعت و عدالت خوب و از خلق و خوی پسندیده است و برعکس عهدشکنی و خیانت در امانت و دروغگویی و نادرستی و زبونی و پستی و ظلم و بی عدالتی از صفات ناپسند است.
قرآن شریف این هدایت را تکوینی و نفس الهام کننده معرفی کرده است، گرچه انسان به الهام، وجدان اخلاقی و رذایل اخلاقی را می شناسد و به هدایت تکوینی اخلاق خوب و بد را از هم تمیز میدهد ولی این بدان معنا نیست که مردم می توانند تمام مسایل اخلاقی را نزد خود و بدون پیامبری که به او وحی شده باشد و تمام دستورات اخلاقی را بیان نموده باشد، بفهمند و همه خلقیات پسندیده و ناپسند را تشخیص دهند زیرا علم اخلاق به قدری پیچیده و مشکل است که هنوز با بررسی های دقیق علمای اخلاق و فلاسفه بزرگ در طول قرن های متمادی هنوز هم نتوانسته اند مسایل آن را به خوبی روشن نمایند و جواب مثبت به بعضی سؤالات مربوط به علم اخلاق بدهند. فقط اسلام است که با فرستادن پیامبران به لسان خود آنها از طرف خداوند، راه گشای تمام مسایل اخلاقی می باشد و تمام دستورات و تعالیمی که برای سعادت و خوشبختی و کمال بشر از لحظه ی تولد تا هنگام مرگ ضروری است، بیان فرموده است و هر کس به آنها عمل کند سعادت واقعی دو سرای پیدا خواهد کرد.
۲- نفس اماره: قرآن کریم از حضرت یوسف بیان میکند که : بارالها من نمیتوانم نفس خود را از گرداب گناه حفظ کنم زیرا نفس اماره مرا به گناه دعوت میکند مگر آنکه تو مرا رحم کنی و از شر نفس اماره نگهم داری . و ما ابری نفسی ، ان النفس لأماره بالسوء الا مارحم ربی سوره یوسف آیه ۵۳٫
وقتی زلیخا زن عزیز مصر، حضرت یوسف را در اتاق خلوت خود به معاشقه و نزدیکی با خود دعوت کرد، حضرت یوسف نپذیرفت تا او را تهدید به زندان کرد. حضرت یوسف فرمود: زندان رفتن نزد من بهتر است تا کاری را که تو میخواهی به جا آورم.
قال رب السجن احب الی مما تدعوننی الیه. سوره یوسف ۳۳٫
حضرت یوسف در شدت گرداب گناه که غریزه جنسی و شیطان و نفس اماره او را به حکم طبیعت به طرف زلیخا می کشیدند، پناهنده به خدا شد و گفت: بارالها دستم را بگیر و یاریم فرما زیرا نفس اماره مرا به گناه دعوت می کند اگر لطف و عنایت خاص تو نباشد، ممکن است آلوده به گناه شوم در این لحظه که آزمایش یوسف بود، از خدا خواست و خداوند هم لطفش را شامل حال حضرت یوسف نمود و دامن او را از گناه حفظ نمود. پس به نص قرآن کریم هر که با تقوی و پرهیزگار باشد و آن هنگام که نفس اماره و شیطان به سراغش بیاید، به یاد خدا بیافتد و واقعا پناهنده به خدا شود، قطعی است که خدا او را از آن مهلکه نجات می دهد و او را از شر نفس اماره و شیطان حفظ می کند.
ان الذین اتقوا اذا مستهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم یبصرون. سوره ی اعراف آیه ۲۰٫
پس معلوم شد که هر نوع گناه و پلیدی و رذالت اخلاقی که از طرف نفس اماره القا شد و یا شیطان وسوسه کرد و انسان خواست که آن را به جا بیاورد، اگر به یاد خدا بیفتد و خدا را حاضر و ناظر بداند و به خدا پناه ببرد، قطعا خدا او را حفظ کرده و مرتکب آن گناه نخواهد شد. از این جهت پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
بزرگترین دشمن شما همان نفس اماره و شیطان نفسانی است که در سینه ی شما وسوسه میکند.
و در روایت است از رسول گرامی (ص)
اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک.
و کسی که بی قید و شرط پیروی نفس اماره و امیال و هواهای نفسانی خود را بکند، در واقع نفس اماره خود را معبود خود بداند، خداوند هم او را هیچگونه مددی نمی نماید و به خودش وامی گذارد تا در چنگال نفس اماره نابود گردد و در گرداب گناه چشم و گوش بسته به هلاکت برسد. چنانچه در سوره جاثیه آیه ۲۳ آمده است:
افرأیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوه .
۳- نفس لوامه: خداوند متعال در قرآن کریم به نفس لوامه سوگند یاد کرده است و فرموده: قسم به روز قیامت و قسم به نفس لوامه.
چنانچه در سوره ی قیامت آمده است: لا اقسم بیوم القیمه و لا اقسم بنفس الوامه .
لطف خداوند چنین اقتضا دارد که همیشه سایه عنایتش بر سر بندگانش سایه افکند، پس از آنکه انسان فریب نفس اماره اش را خورد و مرتکب جرم و گناهی شد، فوری وجدانش بیدار می گردد و نفس اماره را در محکمه وجدان خود محاکمه می کند. اگر به واسطه تکرار گناه وجدان مانند قاضی معزول نگردیده باشد، مانند قاضی عادلی به انسان میگوید: ای انسان چرا لغزش پیدا کردی و فریب شیطان و نفس اماره را خوردی و مرتکب گناه و معصیت شدی و مرتب او را سرزنش و ملامت می کند و به او هشدار میدهد تا آنکه بیدار شود و نزد خویش خجل و شرمنده گردد به واسطه ی آن گناه از خود متنفر شود که چرا من مرتکب چنین جرم و گناهی شدم. اگر واقعا پشیمان و نادم شد و حقیقتا به درگاه الهی توبه کرد و پوزش طلبید خداوند توبه او را می پذیرد و لطفش شامل حالش میگردد و چنانچه به نص صریح قرآن کریم، خداوند میفرماید:
ای پیامبر گرامی اگر بندگان گنه کار مؤمن من نزد تو آیند و توبه واقعی کنند از طرف من به آنان درود و سلام بفرست و بگو اگر شیطان شما از روی جهالت و نادانی فریب داده نه اینکه گناه از روی بی اعتنایی به حکم الهی انجام داده باشید در اینصورت خداوند از گناهان شما میگذرد به شرط آنکه ترک گناهان خود نموده، توبه واقعی نمایید. انعام- ۱۵۴٫
پس نفس لوامه محکمه وجدانی است که انسان را متوجه خطا و لغزش نموده تا با توبه حقیقی تدارک و دوری از گناه کند.
۴- نفس مطمئنه: بالاترین مقام ارجمندی که خداوند به بندگان خالصش مرحمت میفرماید همان مقام نفس مطمئنه است. چنانکه در قرآن کریم میفرماید:
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی.
ای کسانیکه به مقام شامخ نفس مطمئنه رسیدید به قرب پروردگارتان که نهایت اوج کمال انسانیت است برگردید در حالیکه هم شما از پروردگارتان راضی و خشنود و هم پروردگارتان از شما راضی و خشنود است پس در زمره ی بندگان خالص من درآئید و در بهشت جاویدان من داخل شوید . فجر-۱۷٫
البته انسان به این مقام رفیع نمی رسد جز آنکه از بوته امتحان و آزمایشهای الهی با مجاهدتهای پیگیر خود درآید و هیچگاه پیروی هوی و هوس و نفس اماره خود را ننماید بلکه همیشه به نص صریح قرآن کریم خدا را حاضر و ناظر و خودش را در محضر حق بداند. چنانچه در سوره فجر ۱۴ آمده است: ان ربک لبالمرصاد و اگر شیطان خواست او را فریب بدهد، چون همیشه به یاد خدا بوده و خوف و خشیت الهی را در نظر داشته و جلوی هوای نفس را گرفته است، در این هنگام بهشت برین جایگاه او می باشد.
و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی نازعات- ۴۰
و این حالت برای انسان ایجاد نمیگردد مگر آنکه همیشه دل و جانش به یاد حق و زبانش به ذکر خدا باشد چنانچه در سوره ی رعد آیه ۲۸ چنین آمده است: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب . آنها که بخدا ایمان آورده و دلهاشان بیاد خدا آرام میگیرد آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلها است.
نویسنده: مهدی حائری تهرانی