قرارگاه سایبری عطاملک
  • رادیو عشق
  • مشاوره خانواده
  • طراحی لوگو
  • عضویت طلایی
    • ورود
    • ثبت نام
    ورود
    نام کاربری:
    گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
     
    یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
  • ورود
  • ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی متصل شوید

قرارگاه سایبری عطاملک › حیات طیبه › سمت خدا › مهدویت و آخرالزمان v
« قبلی 1 … 10 11 12 13 14 بعدی »
› دل سوختن عزراییل

آخرین مطالب ارسالی
آمار انجمن
آخرين ارسال ها
موضوع نويسنده آخرين ارسال کننده انجمن
  رونالدو و تاثیر میلیونی آن بر روی پیج النصر samira99 samira99 سواد رسانه ای و جنگ نرم
  [عشق و ازدواج]  آشنایی Fatemeh pi ملایجردی مشاوره خانواده و ازدواج
  [ مشاوره فردی]  ] اشتباه بزرگی کردم خیلی پشی... GolMah ملایجردی مشاوره خانواده و ازدواج
  [ مشاوره فردی]  ] مشاوره میخواستم درباره موض... هانا عطیمی ADMIN مشاوره خانواده و ازدواج
  طرز تهیه پیتزا پپرونی Mina1382 noorafshan بانوی ایرانی
  [تولید انجمن]  مشاوره ویژه کاربران طلایی ADMIN ADMIN مشاوره خانواده و ازدواج
  طراحی گرافیکی ویژه کاربران طلایی ADMIN ADMIN تولیدات حوزه چاپ و گراف...
برترین امتیاز گیرندگان
ADMIN 25901
رمان 6198
~~sara~~ 2495
مشاورانه 2481
*Ertebat* 1299
sarah 1283
محمدی پور 1159
abasaleh 1012
برترين ارسال کنندگان
ADMIN 9436
رمان 1571
kabootar 1216
مشاورانه 751
~~sara~~ 563
narges 414
sarah 274
mohamadi1392 246

فروش دامنه bloger.app | مشاوره خانواده در واتساپ | دانلود سخنرانی‌های رائفی پور | کتاب صوتی لهوف | نذر فرهنگی |
Your browser does not support the audio element.

امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 73 رأی - میانگین امتیازات: 3.14
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

دل سوختن عزراییل

ADMIN آفلاین
بنیانگذار قرارگاه سایبری
********
امتیاز: 25,902
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۸۹
محل سکونت: شهرستان جوین
اعتبار: 250
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 241
سپاس شده 441 بار در 354 ارسال
#1
۱۳۹۰-۸-۴، ۰۹:۵۸ عصر
روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم
http://www.jovein.com/archives/1819#comments
ان الله مع الصابرین

رادیو عشق ❤


قرائت صلوات و فاتحه برای پسر عمویم
پاسخ
وب سایت ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • امتیازات کاربران
قدرت گرفته ازMyBB و پارسی شده توسط MyBBIran.com
طراحی شده توسط Rooloo | ترجمه و طراحی مجدد توسط ParsanIT.ir

برو بالا
حالت خطی
حالت موضوعی