۱۳۹۹-۵-۸، ۰۷:۴۷ عصر
ما نباید همیشه به حفظ کردن وضع موجود بسنده کنیم بلکه باید با پیدا کردن راه حل های جایگزین ، زمینه را برای تغییر وضع موجود فراهم کنیم.
هرلازمی برای اجرای خود نیاز به یک سری ملزوماتی دارد. برهمین اساس بچه های تشکیلاتی که لقب افسر جنگ نرم را گرفته اند و دغدغه حفظ نظام را دارند درپی بی تفاوتی واهمال کاری مسئولین ما دردانشگاهها (در تشکل ها به دلیل مردمی بودنشان، این مشکلات نیست و حتی حمایت مردم از تشکل ها یکی از امتیازات ویژه آنهاست) ،دست به فداکاریها وازخود گذشتگی هایی می زنند که در بعضی مواقع گریزی از آن هم نیست چرا که حفظ هر چیزی هزینه ای دارد و هزینه ی حفظ نظام، فدا شدن در راه آن است. شاید یکی از دلایل (اینکه عده ای در تشکل های دانشجویی ضربه می خورند) بی برنامه گی تشکل های دانشجویی در فرایند کادرسازی باشد.چرا که هر تشکلی باید این قابلیت را داشته باشد که در کنار کار تشکیلاتی، اعضای خود راسالم به مقصد برساند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که
آموزش کادر سازی
آموزش کادر سازی
اساسا تعریف یک برنامه ثابت و چشم انداز مشخص برای تشکل های دانشجویی امری مشکل و تقریبا غیرعملی است چرا که جهت گیری این تشکل ها تابع متغییرهای زیادی همچون تغییر دولت ها، تغییر وجابه جایی مداوم کادر تشکل ها، بازه کوتاه مدت دوران دانشجویی، رسیدگی به دروس دانشگاهی به عنوان اولویت اول و... است که همه ی این دلایل باعث می شود که عمر برنامه های هر تشکلی در دانشگاه به بیشتراز یک یا دو سال قد ندهد و با تغییر سرپرست و کادر یک مجموعه و ورود افراد مختلف با سلایق و گرایش های گونانون طرح وبرنامه های جدید جایگزین طرح و برنامه های قبلی شود و این دور بی ثباتی همچنان ادامه یابد. (در تشکل ها چون مانعی رسمی برای حضور افراد وجود ندارد، هر نسل می تواند تا مدت ها با نسل بعد خودش ارتباط داشته باشد و تجربیاتش را در اختیار او قرار دهد. ضمن اینکه چون نیرو همزمان تربیت هم می شود، ماهیت تشکل تغییر نمی کند.) وضعیت تشکل های ما درحال حاضر همچون نیروهای آتش نشانی است که منتظر هستند در گوشه ای از کشور آتشی روشن بشود و این عزیزان با بیانیه و برگزاری تجمع آتش روشن شده را خاموش بکنند که البته باید دست همه ی این عزیزان را به خاطر حسن وظیفه شناسیشان بوسید.
هرلازمی برای اجرای خود نیاز به یک سری ملزوماتی دارد. برهمین اساس بچه های تشکیلاتی که لقب افسر جنگ نرم را گرفته اند و دغدغه حفظ نظام را دارند درپی بی تفاوتی واهمال کاری مسئولین ما دردانشگاهها (در تشکل ها به دلیل مردمی بودنشان، این مشکلات نیست و حتی حمایت مردم از تشکل ها یکی از امتیازات ویژه آنهاست) ،دست به فداکاریها وازخود گذشتگی هایی می زنند که در بعضی مواقع گریزی از آن هم نیست چرا که حفظ هر چیزی هزینه ای دارد و هزینه ی حفظ نظام، فدا شدن در راه آن است. شاید یکی از دلایل (اینکه عده ای در تشکل های دانشجویی ضربه می خورند) بی برنامه گی تشکل های دانشجویی در فرایند کادرسازی باشد.چرا که هر تشکلی باید این قابلیت را داشته باشد که در کنار کار تشکیلاتی، اعضای خود راسالم به مقصد برساند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که
آموزش کادر سازی
آموزش کادر سازی
اساسا تعریف یک برنامه ثابت و چشم انداز مشخص برای تشکل های دانشجویی امری مشکل و تقریبا غیرعملی است چرا که جهت گیری این تشکل ها تابع متغییرهای زیادی همچون تغییر دولت ها، تغییر وجابه جایی مداوم کادر تشکل ها، بازه کوتاه مدت دوران دانشجویی، رسیدگی به دروس دانشگاهی به عنوان اولویت اول و... است که همه ی این دلایل باعث می شود که عمر برنامه های هر تشکلی در دانشگاه به بیشتراز یک یا دو سال قد ندهد و با تغییر سرپرست و کادر یک مجموعه و ورود افراد مختلف با سلایق و گرایش های گونانون طرح وبرنامه های جدید جایگزین طرح و برنامه های قبلی شود و این دور بی ثباتی همچنان ادامه یابد. (در تشکل ها چون مانعی رسمی برای حضور افراد وجود ندارد، هر نسل می تواند تا مدت ها با نسل بعد خودش ارتباط داشته باشد و تجربیاتش را در اختیار او قرار دهد. ضمن اینکه چون نیرو همزمان تربیت هم می شود، ماهیت تشکل تغییر نمی کند.) وضعیت تشکل های ما درحال حاضر همچون نیروهای آتش نشانی است که منتظر هستند در گوشه ای از کشور آتشی روشن بشود و این عزیزان با بیانیه و برگزاری تجمع آتش روشن شده را خاموش بکنند که البته باید دست همه ی این عزیزان را به خاطر حسن وظیفه شناسیشان بوسید.