۱۳۹۹-۱۰-۳۰، ۰۹:۱۵ عصر
من یه دختر حدودا 20 سالم که بنا به اتفاقاتی که برام افتاده میخوام ازتون کمک بگیرم.
تو یه خونواده مذهبی بزرگ شدم که خدارو شکر تربیت خوبی داشتم.طوری بزرگ شدم که با پسرا رابطه ای نداشتم و خودمم راضیم
تا حالا نه با پسری دوست شدم نه به منظور دوستی با کسی حرف زدم .ولی یه مدته که مشکل بزرگی دارم . من توی اینترنت توی یه سایت عضو شدم که فقط به خاطر شعر بود بعد از گذشت یه مدتی تو این سایت محیط چت بوجود اومد که من ازش خوشم نمیاد بعد از گذشت مدتی بنا به پیشنهادات زیادی که داشتم باز با کسی دوست نشدم و با منظور دوستی چت نکردم ولی از نظر تبادل اطلاعات چرا با چند نفر حرف زدم.
خستتون نکنم خلاصه یه روز یه نفر اومد و گفت که با هم در ارتباط باشیم وقتی با مخالفت شدید من روبرو شد(البته بگم ایشون یه پسر بودن)ازم پرسید که چرا توی اون سایت عضو شدم اگه نمیخواستم چت کنم و من دلیلمو گفتم دفعه اول تموم شد ولی اون اقا تو یه پیام گفتن که به من علاقه مند شدن و دیگه بعد از اون دست بردار نبودن هر بار که ناخواسته باهاشون حرف میزدم بهشون میگفتم از گناهی که این کارا داره و از شرایطی که چنین چیزی نمیشه تا رفته رفته فهمیدم واقعا علاقه مند شدن ازم خواستگاری کردن که من هر طور بود با هر لحن بدی که بود مخالفتمو اعلام کردم و تا الانم دست بردار نیست هر روشی رو پیش گرفتم ولی نشده.
البته بگم مادرم در جریان تک تک حرفام با اون هست و خارج از محدوده خودم باهش حرف نزدم و مواظب رفتارمم بودم.
حالا میخوام بگید من باید چی کار کنم گناه این کار من چقدره؟ اونقدر به گناهش فکر میکنم که شبا تا نصفه شب خوابم نمیبره وقتی هم میخوابم کابوس میبینم
کمکم کنید البته بگم اون اونقدر علاقه پیدا کرده که ممکن بهش ضربه بخوره .راهی رو پیش پام بذارید که نه اون صدمه ببینه و منم از عذاب وجدان راحت بشم.
موفق باشید.در پناه حق
تو یه خونواده مذهبی بزرگ شدم که خدارو شکر تربیت خوبی داشتم.طوری بزرگ شدم که با پسرا رابطه ای نداشتم و خودمم راضیم
تا حالا نه با پسری دوست شدم نه به منظور دوستی با کسی حرف زدم .ولی یه مدته که مشکل بزرگی دارم . من توی اینترنت توی یه سایت عضو شدم که فقط به خاطر شعر بود بعد از گذشت یه مدتی تو این سایت محیط چت بوجود اومد که من ازش خوشم نمیاد بعد از گذشت مدتی بنا به پیشنهادات زیادی که داشتم باز با کسی دوست نشدم و با منظور دوستی چت نکردم ولی از نظر تبادل اطلاعات چرا با چند نفر حرف زدم.
خستتون نکنم خلاصه یه روز یه نفر اومد و گفت که با هم در ارتباط باشیم وقتی با مخالفت شدید من روبرو شد(البته بگم ایشون یه پسر بودن)ازم پرسید که چرا توی اون سایت عضو شدم اگه نمیخواستم چت کنم و من دلیلمو گفتم دفعه اول تموم شد ولی اون اقا تو یه پیام گفتن که به من علاقه مند شدن و دیگه بعد از اون دست بردار نبودن هر بار که ناخواسته باهاشون حرف میزدم بهشون میگفتم از گناهی که این کارا داره و از شرایطی که چنین چیزی نمیشه تا رفته رفته فهمیدم واقعا علاقه مند شدن ازم خواستگاری کردن که من هر طور بود با هر لحن بدی که بود مخالفتمو اعلام کردم و تا الانم دست بردار نیست هر روشی رو پیش گرفتم ولی نشده.
البته بگم مادرم در جریان تک تک حرفام با اون هست و خارج از محدوده خودم باهش حرف نزدم و مواظب رفتارمم بودم.
حالا میخوام بگید من باید چی کار کنم گناه این کار من چقدره؟ اونقدر به گناهش فکر میکنم که شبا تا نصفه شب خوابم نمیبره وقتی هم میخوابم کابوس میبینم
کمکم کنید البته بگم اون اونقدر علاقه پیدا کرده که ممکن بهش ضربه بخوره .راهی رو پیش پام بذارید که نه اون صدمه ببینه و منم از عذاب وجدان راحت بشم.
موفق باشید.در پناه حق