با سلام و عرض ادب و احترام
این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعی را نمیتوان از بین برد، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، به چنین اقدامی عاقلانه نیست، زیرا این کار نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابر این راه صحیح آن است که غریزه جنسی از طریق معقول و شرعی و قانونی صورت گیرد. یکی از راههای مشروع و قانونی ارضای غریزه جنسی ازدواج موقت میباشد. در بسیاری از شرایط و محیطها، افراد فراوانی در سنین و شرایط خاصی قادر به ازدواج دایم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا مأموریتها با شکل عدم ارضای غریزه جنسی روبرو میشوند و دهها مسایل دیگر پیش میآید که ازدواج دائم را مشکل میسازند. یا کسانی پیش از ازدواج دائمی برای آشنایی بیشتر و بهتر صیغه موقت (صیغه محرمیت) میخوانند. ازدواج موقت به شیوه موفق برای ارضای غریزه جنسی (در صورت عدم امکان ازدواج دائم) و رفع مشکلات دیگر است از این رو در اسلام تجویز شده است(1) آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت در حدی است که برخی از اندیشمندان غیر مسلمانان نیز آن را موفقترین شیوه برای جلوگیری از فساد دانستهاند. «برتراند راسل» دانشمند معروف انگلیسی مینویسد: «... من تصور میکنم که اگر چنین امری [ازدواج موقت] به تصویب قانونی برسد، گروه کثیری از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاهها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگی مشترک موقتی پای بگذارند و در نیتجه به زندگیای که متضمن آزادی است و رهایی از بسیاری از نابسامانیها و روابط جنسی بر هرج و مرج فعلی است دست یابند...».
سوء استفاده از ازدواج موقت به اصل آن ارتباط ندارد. بعضی افراد از قوانین و دستورهای دیگر اسلام نیز سوء استفاده میکنند. سوء استفاده از دین و آموزههای دینی سبب نمیشود که مسئلهای مهم مانند ازدواج موقت تشریع نشود. افزون بر آن ازدواج مانند ازدواج دایم بر اساس شرایط و موازین خاص صورت میگیرد: در این ازدواج نیز مانند ازدواج دائم باید عقد خوانده شود و دو طرف عقد قصد ازدواج داشته و زمان و مقدار مهریه را تعیین نمایند(3) همچنین تمام حقوقی که فرزند در ازدواج دائم دارد، در این ازدواج هم وجود دارد. بر این اساس اگر ازدواج موقت بر اساس شرایط و معیارهای تعریف شده صورت گیرد، دیگر امری نامشروع نخواهد بود و سوء استفادهای صورت نخواهد گرفت. اصولاً هدف از تشریع ازدواج دائم و موقت برای جلوگیری از روابط نامشروع است.
پینوشتها:
1ـ تفسیر نمونه، ج 3، ص 346 ـ345.
2ـ کتاب زناشویی و اخلاق، ص 189، نقل از تفسیر نمونه، ج 3، ص 345 ـ 346؛ مرتضى مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 29.
3ـ توضیح المسایل مراجع، ج 2، از ص 411 ـ412.