با سلام و ادب خدمت شما
در ابتدا عرض کنم احکام و مقرّرات دینی، نسخه هایی است که پیامبران الهی و پیشوایان دینی از طرف خداوند متعال برای بشر آوردهاند تا سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت آنان را تأمین کنند.
اگر عقیده بر این باشد که این احکام از علم بیپایان خداوند سرچشمه گرفته است و باور داشته باشیم که دستورها و افعال خداوند بر اساس حکمت ومصلحت است و پیامبران نیز بدون هیچ خطا و لغزشی احکام را به مردم رساندهاند؛ آنگاه با اطمینان خاطر میپذیریم که دستورهای الهی به نفع و مصلحت بشر است و شاید نیازی به دانستن فلسفه احکام نباشد.
امام رضاعلیهالسلام فرمود: «أَنَّا وَجَدْنَا كُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَیهِ الْحَاجَةُ الَّتِی لَا یسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیاءِ لَا حَاجَةَ لِلْعِبَادِ إِلَیهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً إِلَى الْفَنَاءِ وَ الْهَلَاکِ؛ (1) ما در آنچه خدای متعال حلال کرده است مصلحت بندگان و بقاء آنان را یافتیم و بندگان بدان نیازمندند بهگونهای که از آن بینیاز نیستند و در آنچه که خداوند حرام کرده،دریافتیم که مورد نیاز بشر نیست و یافتیم که موجب فساد، و بهسوی فنا و نیستی آدمی را میخواند.
نتیجه آنکه واجبات الهی بر اساس منافع و مصالح مردم است؛ هر چند علت آن را ندانند.
یکی از این واجبات، انجام قربانی در حجّ واجب است که گاه پرسیده میشود حکمت و فلسفه آن چیست؟ در جواب باید گفت: چون ما میدانیم دستورهای الهی بر اساس حکمت است این دستور الهی نیز حکمت و مصلحتی دارد؛ هرچند برای ما روشن نباشد. با این حال، منابع دینی گاه به بیان فلسفه این دستور الهی پرداختهاند که در این نوشتار، اهمّ حکمتهای قربانی در حج بیان میشود.
1. رسیدن به تقوا
یکی از مهمترین فلسفههای قربانی، رسیدن به تقوا و پرواپیشگی است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «لَنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ»؛ (2) «گوشت و خون این شتران به خدا نمیرسد؛ آنچه به او میرسد تقوای شماست.»
این آیه در واقع، دفع دخل مقدّراست و به دو پرسشی که به ذهن میرسد جواب میدهد:
اول اینکه ممکن است توهم شود خداوند از این قربانی سود میبرد و به آن حاجتمند است.
دوم اینکه احتمال میرود برخی بپندارند خداوند که محتاج گوشت و خون و قربانی نیست پس این کار چه فایدهای دارد؟
این آیه، پاسخی به هر دو پندار است؛ به این صورت که میگوید نه خداوند محتاج قربانی است؛ «گوشت و خون این شتران به خدا نمیرسد» و نه این کار بیفایده است؛ «آنچه به او میرسد پرهیزگاری شماست.»
بنابراین نفع مهمیدر قربانی وجود دارد که به حجگزار برمیگردد و آن عبارت است از: رسیدن به تقوا و پرواپیشگی.
2. ریشه کن شدن طمع
فلسفه دیگری که برای قربانی حج ذکر شده است، از بین رفتن طمع انسان و ریشهکن شدن آن است. امام سجادعلیهالسلام در این باره میفرماید: «فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیكَ نَوَیتَ أَنَّكَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَ الطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّكْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ؛ (3) آنگاه که قربانیات را سر بریدی نیّت کردی که گلوی طمع را با حقیقت ورع و پرهیزکاری ببری.»
همچنین امام صادقعلیهالسلاممیفرماید: «وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَى وَ الطَّمَعِ عِنْدَ الذَّبِیحَة؛ (4) هنگام قربانی، حنجره هوا و طمع را قطع کن.»
از نکات قابل دقّت این است که در هر دو حدیثتعبیر گلو و حنجره برای طمع شده است. این تعبیر برای فهماندن این مطلب است که در قربانی در واقع باید گلوی طمع را برید و باید برای همیشه، رگ حیات آن را قطع کرد.
3. قربانی کردن هوس
فلسفه عظیمتر قربانی، این است که حاجی در حقیقت، گوسفند و شتر را به قربانگاه نمیبرد؛ بلکه نفس سرکش و نفس امّاره را به قربانگاهمیبرد تا برای همیشه از شرّ و خطرهای آن رهایی یابد.
آری حاجی با نیّت الهی در تمام اعمال و خارج شدن از نفسانیّت و حیوانیّت در واقع، روحش به عالم بالا متصل گشته و از اینرو از عالم تاریک حیوانیّت خارج میشود و نفس را برای همیشه قربانی میکند.
چنانکه گذشت امام صادقعلیهالسلام در کلام کوتاه و گویایی میفرماید: «وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوَى وَ الطَّمَعِ عِنْدَ الذَّبِیحَة؛ (5) و هنگام قربانی، حنجره و رگهای هوس و طمع را قطع کن.»
باز در آن کوش که قربان کنی هرچه کنی کوش که با جان کنی
تیغ وفا بر گلوی جان بنه گردن تسلیم به فرمان بنه
ساحت این عرصه که ارضِ مناست سر به سر این دشت فنا در فناست
هرکه نشد کشته به شمشیر دوست لاشه مردار به از جان اوست
4. امتحان تقوی
قربانی در واقع امتحان و آزمایش الهی است تا معلوم شود چه کسی سر به فرمان الهی دارد؛ خصوصاً آنجایی که جنبه مالی در کار است و شاید خیلی فلسفه و حکمت آن روشن نباشد.
خداوند در واقع میخواهد حاجی را امتحان کند به این صورت که وقتی دور خانه او طواف کرده و نیّتش این بوده است که بعد از این جز بر گرد فرامین الهی و رضایت او نچرخد، آیا واقعاً به آن رسیده و تسلیم امر الهی شده است؟ از اینرو دستور قربانی میدهد.
امام صادقعلیهالسلام به همین نکته اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «فلسفه قربانی این است: «وَ لِیعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یتَّقِیهِ بِالْغَیبِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ ثُمَّ قَالَ انْظُرْ كَیفَ قَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ رَدَّ قُرْبَانَ قَابِیل؛ (6) تا که خداوند بداند چه کسی در غیب، خود را حفظ میکند. خدای عزیز و جلیل میفرماید: «گوشت و خون شتران به خدا نمیرسد بلکه فقط تقوای شما به خدا میرسد.» سپس حضرت فرمود: ببین چگونه خداوند، قربانی هابیل را پذیرفت؛ اما قربانی قابیل را رد کرد.»
5. پیروی از حضرت ابراهیمعلیهالسلام برای فداکاری تا سرحد فدا کردن فرزند
حکمت دیگر قربانی پیروی کردن از سنت حسنۀ حضرت ابراهیمعلیهالسلام است تا این سنت و فداکاری برای همیشه به عنوان الگو زنده بماند.
امام سجادعلیهالسلام در ادامه کلام گذشته میفرماید: «فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیكَ نَوَیت... أَنَّكَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَعلیهالسلام بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُؤَادِهِ وَ رَیحَانِ قَلْبِهِ وَ اَحْیَیْتَ سُنَّتَهُ لِمَنْ بَعْدَهُ وَ قَرَّبَهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لِمَنْ خَلْفَه قالَ: لا؛ (7) آنگاه که قربانیات را ذبح کردی آیا نیّت کردی کهبهراستی از سنّت ابراهیم در قربانی کردن فرزندش، میوه دلش و گل خوشبوی قلبش پیروی کنی، و تو سنت او را برای [نسلهای] بعد از او زنده نگهداری. او آن را وسیلهای برای تقرّب به خداوند برای نسلهای بعد قرار داد؟ عرض کرد: نه [چنین نیّتی نکردم].»
در قرآن کریم نیز به این امر اشاره شده است.
خداوند متعال بعد از جریان به قربانگاه بردن اسماعیل میفرماید: «وترکنا عَلیه فی الآخرینَ»؛ (8) «ما نام نیک ابراهیم را در امتهای بعد باقی و برقرار ساختیم.»
6. سیر شدن فقرا
اشاره شد که اسلام در باره قربانی، تغییر اساسی داده است و قربانی به جای نابودی با صاعقه و یا آتشزدن بهدست افراد، به مصرف فقرا میرسد. در برخی روایات همین مسئله به عنوان فلسفه قربانی شمرده شده است.
رسول خداصلیاللهعلیهوآله: «إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْأَضْحَى لِتَشْبَعَ مَسَاكِینُكُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُم؛ (9) همانا خداوند قربانی را قرار داد [و واجب یا مستحب فرمود] تا فقرای شما از گوشت قربانی سیر شوند پس به آنها اطعام دهید.»
7. بخشش گناهان و نجات از آتش
نجات از آتش که با بیانهای گوناگونی، همچون: بخشش گناهان، نجات از آتش، فدیۀ نار، گذر از پل صراط و... آمده است، نیز از حکمتهای قربانی شمرده شده است.
یک - بخشش گناه
ابوبصیر میگوید: به امام صادقعلیهالسلام عرض کردم: «مَا عِلَّةُ الْأُضْحِیةِ فَقَالَ إِنَّهُ یغْفَرُ لِصَاحِبِهَا عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا عَلَى الْأَرْضِ؛ (10) علت قربانی کردن [در حج و غیر آن] چیست؟ فرمود: [بخشش گناهان؛ زیرا] با اولین قطرۀ خونِ قربانی که به زمین میریزد، صاحب آن بخشیده میشود.»
در روایت دیگری امیرمؤمنان علیعلیهالسلام فرمود: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْأُضْحِیةِ لَاسْتَدَانُوا وَ ضَحَّوْا إِنَّهُ لَیغْفَرُ لِصَاحِبِ الْأُضْحِیةِ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا؛ (11) اگر مردم میدانستند چه پاداشی در قربانی کردن وجود دارد قرض میگرفتند و قربانی میکردند؛ زیرا صاحب قربانی با اولین قطرهای که از خون آن میریزد، بخشیده میشود.»
در روایت دیگری از بشر بن زید از رسول خداصلیاللهعلیهوآله نقل شده است که به دخترش فاطمهعلیهاالسلام فرمود: «اشْهَدِی ذَبْحَ ذَبِیحَتِكِ فَإِنَّ أَوَّلَ قَطْرَةٍ مِنْهَا یغْفِرُ اللَّهُ بِهَا كُلَّ ذَنْبٍ عَلَیكِ وَ كُلَّ خَطِیئَةٍ عَلَیكِ (إِلَى أَنْ قَالَ) وَ هَذَا لِلْمُسْلِمِینَ عَامَّةً؛ (12) قربانی کردنِ قربانیِ خود را مشاهده کن؛ زیرا با اولین قطرۀ [خون] آن، خداوند تمامیگناهانی که بر تو هست و تمام خطاهایی که بر ذمّهات میباشد را میبخشد؛ آنگاه ادامه داد: و این پاداش برای تمامیمسلمانان است.»
دو - گذر از پل صراط
رسول خداصلیاللهعلیهوآلهمیفرماید: «اسْتَفْرِهُوا ضَحَایاكُمْ فَإِنَّهَا مَطَایاكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ؛ (13) قربانیهای خود را گرامیبدارید که آنها وسیله عبور شما بر صراط است.»
وقتی گناهان انسان بخشیده شد و معاصی او از بین رفت، نتیجه نخست آن این است که از پل صراط به راحتی و بدون هیچ نگرانی عبور میکند.
سه - فدیهای برای آتش
انسانی که از پل صراط عبور کند در حقیقت اهل آتش نیست و نتیجه پایانیِ قربانی این است که حاجی از آتش جهنم نجات یافته و بهشتی شده است.
امام سجادعلیهالسلام میفرماید: «إِذَا ذَبَحَ الْحَاجُّ كَانَ فِدَاءَهُ مِنَ النَّارِ؛ (14) وقتی حاجی [قربانی را] ذبح کرد، فدیۀ او از آتش [دوزخ] خواهد بود.»
پینوشـــــــــــــتها:
(1). علل الشرایع، صدوق، دارالبلاغه، بیروت، ج2، ص592، حدیث 43، مکتبه دواری، قم، ج2، باب 385، ص577.
(2). حج/ 37.
(3). مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، مؤسسه آل البیت، قم، ج 10، ص 170.
(4). مصباح الشریعه، به نقل از: اسرار عرفانی حجّ، محمدتقی فعالی، دارالحدیث، چاپ اول، 1386ش، ص496.
(5). همان (اسرار عرفانی حج).
(6). وسائل الشیعه، حر عاملی، آل البیت، ج 14، ص 206؛ علل الشرایع، صدوق، ص 438؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، آل البیت، چاپ بیروت، ج 10، ص 174، روایت 11.
(7). مستدرک الوسائل، چاپ بیروت، ج 10، ص170.
(8). صافات/ 108. ورک: تفسیر نمونه، ج 19، ص117.
(9). وسائل الشیعه، حر عاملی، دار احیاء التراث، بیروت، ج 10، باب 60، ص 173، تأکد استحباب الاضحیه، روایت 4.
(10). همان، ص 174، حدیث 11.
(11). همان، ص 177، حدیث 2، باب64.
(12). همان، ج14، ص151.
(13). همان، ج10، ص 176، حدیث1.
(14). همان، ج12، ص 88؛ محاسن برقی، ج 1، ص67.