۱۴۰۰-۴-۳، ۰۷:۴۲ صبح
در دسامبر ۲۰۱۸، من (اریکا کرامر) و شوهرم به طور کامل ورشکسته شدیم. برخی از هفتهها توانایی خرید مایحتاج اولیه زندگی را هم نداشتیم؛ چه برسد به هزینههای تجملاتی. یک روز صبح، مدام دور صندلی عقب ماشین میچرخیدم تا بتوانم راهی برای خرید یک قرص نان پیدا کنم.
سه ماه قبل، فرزند دوم من به دنیا آمده بود و من مادر یک نوزاد بودم. طبیعتا نمیتوانستم بیرون از خانه کار کنم. همسرم یک باشگاه ورزشی داشت ولی مشتریانش را از دست داده بود و اصلا حال و روز خوبی نداشت. همینطور، برای اینکه خانواده ما بزرگتر شده بود؛ ناچار شده بودیم به یک خانه جدید و بزرگتر اسبابکشی کنیم که واقعا توانایی پرداخت اجارهاش را نداشتیم.
من میخواستم به وظیفه مادری خود برسم و از سوی دیگر شغل همسرم را حمایت کنم و در تامین هزینههای زندگی کمکی کرده باشم. در موقعیتی بسیار متضاد گرفتار شده بودم. نیاز به پول و کسب درآمد داشتیم ولی من نمیتوانستم به سر کار برگردم. باید راهی غیر عادی برای این مشکل پیدا میکردم. روزهای زیادی مشغول فکر کردن شدم تا بتوانم از خانه به همسرم کمک کنم.
یک روز بعدازظهر، زیر دوش آب، ناخودآگاه احساس کردم آرزو دارم یک مربی اعتماد به نفس (confidence coach) شوم و این توانایی را در خود احساس میکنم. کتاب صوتی Crushing گری وینرچاک را گوش دادم و سعی کردم درسهای ملموسی که مربوط به ساخت یک جامعه فوقالعاده از طرفداران پرشور میشود را کاملا یاد بگیرم. چون این جامعه در کسب درآمد و آزادی مالی بسیار تاثیرگذار است. شروع به کار کردم و مراحل زیر را طی نمودم تا به آرزوی خودم برسم:
سه ماه قبل، فرزند دوم من به دنیا آمده بود و من مادر یک نوزاد بودم. طبیعتا نمیتوانستم بیرون از خانه کار کنم. همسرم یک باشگاه ورزشی داشت ولی مشتریانش را از دست داده بود و اصلا حال و روز خوبی نداشت. همینطور، برای اینکه خانواده ما بزرگتر شده بود؛ ناچار شده بودیم به یک خانه جدید و بزرگتر اسبابکشی کنیم که واقعا توانایی پرداخت اجارهاش را نداشتیم.
من میخواستم به وظیفه مادری خود برسم و از سوی دیگر شغل همسرم را حمایت کنم و در تامین هزینههای زندگی کمکی کرده باشم. در موقعیتی بسیار متضاد گرفتار شده بودم. نیاز به پول و کسب درآمد داشتیم ولی من نمیتوانستم به سر کار برگردم. باید راهی غیر عادی برای این مشکل پیدا میکردم. روزهای زیادی مشغول فکر کردن شدم تا بتوانم از خانه به همسرم کمک کنم.
یک روز بعدازظهر، زیر دوش آب، ناخودآگاه احساس کردم آرزو دارم یک مربی اعتماد به نفس (confidence coach) شوم و این توانایی را در خود احساس میکنم. کتاب صوتی Crushing گری وینرچاک را گوش دادم و سعی کردم درسهای ملموسی که مربوط به ساخت یک جامعه فوقالعاده از طرفداران پرشور میشود را کاملا یاد بگیرم. چون این جامعه در کسب درآمد و آزادی مالی بسیار تاثیرگذار است. شروع به کار کردم و مراحل زیر را طی نمودم تا به آرزوی خودم برسم: