۱۴۰۰-۵-۲۳، ۰۹:۲۲ صبح
فلسفه آفرینش جن براساس گفته قرآن کریم، همانند انسان، عبادت و پرستش خداوند سبحان است:
« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش
در مورد فلسفه آفرینش شیطان می توان به این نکته اشاره کرد که آفرینش او از ارگان نظام عالم بشری است.
خداوند شیطان را آفرید تا انسان را به کارهای نادرست دعوت کند و به وسیله ی این آزمایش خوب از بد جدا شود؛ در حقیقت،
مکالمه ابلیس با خدا را گوش کنید!
مکالمه ابلیس با شیطان را گوش کنید!
شیطان مانند کوره ای است که خالصی را از ناخالصی جدا می کند.
وجود هر چیز در این جهان به طور حتم نشانه ای از حکمت و رحمت الهی است، پس در وجود شیطان نیز خیری است و این همان معنایی است که در آیه شریفه آمده است:
علت خلقت شیطان
اصل خلقت شیطان از روی مصلحت بود. وگرنه خداوند نمی آفرید و اینکه هم شیطان یک مامور خداست که حکم بازرس را دارد و نمی گذارد اشخاص آلوده و مبتلا به غل و غش عالم طبیعت و نفوس اماره، در حرم خداوند قدم بگذارند. بازرسی می کند و تفتیش صحیح به عمل می آورد.
گفت ابلیسش گشا این عقد را من محکم قلب را و نقد را
امتحان شیر و کلبم حق امتحان نقد و قلبم کرد حق
آنان که پاک هستند. طبق آیه کریمه « قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین » شیطان را بدان دسترسی نیست و آنان که به خدا پیشی می گیرند و از استکبار و تکبر بهره کافی دارند و صفات علیا و اسماء حسنای خدا را دزدیده و به خود نسبت می دهند، جلوی آنها را می گیرد و نمی گذارد در حرم خداوندی که جای خلوص است وارد شوند.
اگر شیطان نبود، عالم نزول و طبع و این دنیای پر غوغا نبود. زیرا شیطان سبب نزول و هبوط آدم بدین عالم شد. قبل از آن همه در بهشت بودند. ولی بهشت عالم ذر که فقط بهشت استعداد و قابلیت بود و انسان همانند فرشتگان و حوریان قابل ترقی و تکامل نبود. شیطان موجب نزول آدم در عالم و حرکت و مجاهده و جستجوی حق و تدارک مافات شد و بالاخره انسان از اسفل السافلین با قدم مجاهده، با اراده پروردگار حی قیوم به اعلی علیین رسید. انسان از ملائکه هم اشرف شد و این همه فضائل و درجات گسب نمود.
این ها همه در اثر خلقت شیطان است و فواید آفرینش او گرچه چون خودش حجاب است پیوسته منفور و ملعون. زیرا لازمه چنین حجابی که پیوسته موجب بعد و دوری شود چنین است ولیکن اصل مصلحت آفرینش شیطان را از نظر نباید دور داشت و شیطان را موجودی مستقل و جدا از حکومت حضرت حق دانست و او را در کارهای خود « فعال لمایشاء » پنداشت که این توهم عین شرک است و ضعف دستگاه حضرت ربوبی را می رساند.
« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش
در مورد فلسفه آفرینش شیطان می توان به این نکته اشاره کرد که آفرینش او از ارگان نظام عالم بشری است.
خداوند شیطان را آفرید تا انسان را به کارهای نادرست دعوت کند و به وسیله ی این آزمایش خوب از بد جدا شود؛ در حقیقت،
مکالمه ابلیس با خدا را گوش کنید!
مکالمه ابلیس با شیطان را گوش کنید!
شیطان مانند کوره ای است که خالصی را از ناخالصی جدا می کند.
وجود هر چیز در این جهان به طور حتم نشانه ای از حکمت و رحمت الهی است، پس در وجود شیطان نیز خیری است و این همان معنایی است که در آیه شریفه آمده است:
علت خلقت شیطان
اصل خلقت شیطان از روی مصلحت بود. وگرنه خداوند نمی آفرید و اینکه هم شیطان یک مامور خداست که حکم بازرس را دارد و نمی گذارد اشخاص آلوده و مبتلا به غل و غش عالم طبیعت و نفوس اماره، در حرم خداوند قدم بگذارند. بازرسی می کند و تفتیش صحیح به عمل می آورد.
گفت ابلیسش گشا این عقد را من محکم قلب را و نقد را
امتحان شیر و کلبم حق امتحان نقد و قلبم کرد حق
آنان که پاک هستند. طبق آیه کریمه « قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین » شیطان را بدان دسترسی نیست و آنان که به خدا پیشی می گیرند و از استکبار و تکبر بهره کافی دارند و صفات علیا و اسماء حسنای خدا را دزدیده و به خود نسبت می دهند، جلوی آنها را می گیرد و نمی گذارد در حرم خداوندی که جای خلوص است وارد شوند.
اگر شیطان نبود، عالم نزول و طبع و این دنیای پر غوغا نبود. زیرا شیطان سبب نزول و هبوط آدم بدین عالم شد. قبل از آن همه در بهشت بودند. ولی بهشت عالم ذر که فقط بهشت استعداد و قابلیت بود و انسان همانند فرشتگان و حوریان قابل ترقی و تکامل نبود. شیطان موجب نزول آدم در عالم و حرکت و مجاهده و جستجوی حق و تدارک مافات شد و بالاخره انسان از اسفل السافلین با قدم مجاهده، با اراده پروردگار حی قیوم به اعلی علیین رسید. انسان از ملائکه هم اشرف شد و این همه فضائل و درجات گسب نمود.
این ها همه در اثر خلقت شیطان است و فواید آفرینش او گرچه چون خودش حجاب است پیوسته منفور و ملعون. زیرا لازمه چنین حجابی که پیوسته موجب بعد و دوری شود چنین است ولیکن اصل مصلحت آفرینش شیطان را از نظر نباید دور داشت و شیطان را موجودی مستقل و جدا از حکومت حضرت حق دانست و او را در کارهای خود « فعال لمایشاء » پنداشت که این توهم عین شرک است و ضعف دستگاه حضرت ربوبی را می رساند.