۱۳۹۰-۱-۲۹، ۰۹:۱۵ صبح
رازهای خلقت شگفت انگیز فرشتگان
________________________________________
گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است .
________________________________________
در اولین خطبه نهج البلاغه، امیرالمؤمنین علی علیه السلام به صورت مبسوط مراحل آفرینش موجودات را شرح می دهد. از آفرینش ملائکه و کرات و آسمان ها و زمین گرفته تا خلقت جمادات و حیوانات و انسان ها در بخش مهمی از این خطبه خلقت ملائکه به صورت کامل شرح داده شده و صفات فرشتگان به صورتی زیبا مطرح گردیده که بیان آن برای ما انسان ها جذاب است.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ثم فتق ما بین السموات العلا فملا هنّ اطواراً من ملائکته، منهم سجود لا یرکعون، و رکوع لا یفقصبون، و صافون لا یتزایلون، و مسبّحون لا یسأمون، لا یغساهم نوم العیون، و لا سهو العقول و ... »
«سپس آسمان های بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان مختلف ساخت، گروهی از آنان همواره در سجده اند و رکوع ندارند، و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند، و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی یابد و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد و ... »
از این فراز از خطبه به خوبی استفاده می شود که در میان آسمان ها فاصله هایی وجود دارد که در آغاز به هم پیوسته بودند و سپس از هم باز شدند، و خداوند این فاصله ها را مملو از فرشتگان ساخت. « فملا هن اطواراً من ملائکته »
در خطبه 91 نهج البلاغه نیز به این فاصله ها اشاره شده است، آنجا که می فرماید: «و ملا بهم فروج فجاجها وحشابهم فتوق اجوائها » « بوسیله فرشتگان تمام فاصله های آسمان ها را پر کرد و فاصله جوشان را از آنان مالامال ساخت. »
در ادامه خطبه اول، حضرت علی علیه السلام به بیان اقسام و اصناف فرشتگان پرداخته و آنها را به چهار گروه تقسیم می فرماید: نخست به فرشتگانی اشاره می کند که کارشان عبادت است و آنها را نیز به چند گروه تقسیم می کند، که عده ای در حال سجود، عده ای در حال رکوع، عده ای در حال قیام و ... هستند. در این که آیا منظور از سجود و رکوع و قیام، همان اعمالی است که ما انسان ها انجام می دهیم یا اشاره به مراحل خضوع و عبادت فرشتگان بر حسب مراتب و مقامات آن ها، جای بحث است. اگر فرشتگان را دارای جسم لطیف بدانیم و برای آنها دست و پا و صورت و پشیانی قائل باشیم، معنای اول مناسب تر است و اگر برای آنها جسمی قائل نباشیم، یا آنها را دارای جسم بدانیم اما نه به این شکل، آن گاه معنای دوم مناسب تر خواهد بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: « سپس آسمان های بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان مختلف ساخت، گروهی از آنان همواره در سجده اند و رکوع ندارند، و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند، و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی یابد و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد و ... »
به هر حال کار این مجموعه، همگی عبادت و تسبیح و تقدیس خداوند بزرگ است و گویی غیر از آن، کار دیگری ندارند و جز به عبادت عشق نمی ورزند. ممکن است یکی از فلسفه های خلقت فرشتگان این باشد که انسان ها به عبادت خویش مغرور نشوند و بدانند که هیچ گاه از نظر کمیّت به عبادت فرشتگان نخواهند رسید مگر اینکه معرفت خود را در عبادت بالا ببرند و بدانند که عبادت کردن یا نکردن آن ها، اثری در مقام کبریایی خداوند نمی گذارد و اگر جملگی آن ها کافر گردند، بر دامن کبریایی او گردی نمی شنید، « ان تکفروا فانّ الله غنی عنکم » 1
سپس به بیان مجموعه دوم از فرشتگان پرداخته می فرماید: « و منهم امناء علی وحیه و السنة الی رسله و مختلفون بقضائه و امره »
در واقع این گروه واسطه میان پروردگار و پیامبران و حاملان و ترجمان وحی او هستند. از این تعبیر استفاده می شود که تنها حضرت جبرائیل سفیر وحی الهی نیست بلکه او رئیس سفرای الهی است.
سپس به مجموعه سوم از فرشتگان اشاره کرده، می فرماید: «و منهم الحفظة لعباده و السّدنة لا بواب جنانه»
« حفظه » جمع « حافظ » به معنای نگاهبانان است و در این جا دو معنی می تواند داشته باشد:
یکی نگاهبانان بر بندگان که مراتب اعمال آنان هستند و آن ها را ثبت و ضبط می کنند و دوم نگاهبانان بندگان که آنها را از آفات و بلاها و حوادث مختلف حفظ می کنند که اگر مراقبت آنها نباشد، انسان ها دائماً در معرض خطرات هستند.
سپس به مجموعه چهارم از فرشتگان بزرگ که حاملان عرش الهی هستند اشاره کرده، می فرماید: « و منهم الثّابتة فی الارضین السّفلی اقدامهم و المارقة من السّماء العلیا اعناقهم و الخارجة من الاقطار ارکانهم و المناسبة لقوائم العرش اکتا فهم. »
«گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است. »
آنگاه به بیان اوصافی از آن ها پرداخته، می افزاید: «چشمان آن ها در برابر عرش او فرو افتاده و در زیر آن بال های خود را به خود پیچیده و میان آن ها و کسانی که در مراتب پایین ترند، حجاب های عزت و پرده های قدرت زده شده است.»
آری قدرت آن ها، قدرت جسمانی نیست بلکه از قدرت فوق العاده روحانی برخوردارند که هیچ کس به مقام آن ها راه پیدا نمی کند و به همین دلیل شایستگی حمل عرش الهی را پیدا کرده اند.
«گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است»
اصناف ملائکه
سنت الهی بر این جاری شده است که برای نشان دادن قدرت و عظمت خویش و اهداف و اغراض دیگر، امور جهان هستی را به وسیله فرشتگانی که سر بر فرمان او هستند و سستی و سهو و نسیان و کندی در اطاعت ندارند، اداره کند و هر یک از اصناف آن ها برنامه ای معین و منظم داشته و کارگزاران کشور بی انتهای حضرت حق باشند.
انسان هنگامی که درباره اصناف و انواع فرشتگان و برنامه های عظیم و گسترده آنان می اندیشد. احساس کوچکی در خویش می کند که در این عالم پهناور و مملو از کارگزاران حق و صفوف لشکریان خداوند و بندگان گوش به فرمان او، من در چه جایگاهی هستم؟
نتیجه :
با دقیق شدن در این عوالم و خلایق ناشناخته خداوند متعال که اهمیت معرفت الهی برای انسان روشن می شود که بوسیله آن، انسان می تواند از مقام فرشتگان نیز بالاتر رود، فرشتگانی که با این عظمت فرمانبرداری الهی را می کنند و دارای مقامی شامخ تر نزد خداوند هستند و در درجات کمال از انسان با معرفت پایین تر می مانند.
________________________________________
گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است .
________________________________________
در اولین خطبه نهج البلاغه، امیرالمؤمنین علی علیه السلام به صورت مبسوط مراحل آفرینش موجودات را شرح می دهد. از آفرینش ملائکه و کرات و آسمان ها و زمین گرفته تا خلقت جمادات و حیوانات و انسان ها در بخش مهمی از این خطبه خلقت ملائکه به صورت کامل شرح داده شده و صفات فرشتگان به صورتی زیبا مطرح گردیده که بیان آن برای ما انسان ها جذاب است.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ثم فتق ما بین السموات العلا فملا هنّ اطواراً من ملائکته، منهم سجود لا یرکعون، و رکوع لا یفقصبون، و صافون لا یتزایلون، و مسبّحون لا یسأمون، لا یغساهم نوم العیون، و لا سهو العقول و ... »
«سپس آسمان های بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان مختلف ساخت، گروهی از آنان همواره در سجده اند و رکوع ندارند، و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند، و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی یابد و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد و ... »
از این فراز از خطبه به خوبی استفاده می شود که در میان آسمان ها فاصله هایی وجود دارد که در آغاز به هم پیوسته بودند و سپس از هم باز شدند، و خداوند این فاصله ها را مملو از فرشتگان ساخت. « فملا هن اطواراً من ملائکته »
در خطبه 91 نهج البلاغه نیز به این فاصله ها اشاره شده است، آنجا که می فرماید: «و ملا بهم فروج فجاجها وحشابهم فتوق اجوائها » « بوسیله فرشتگان تمام فاصله های آسمان ها را پر کرد و فاصله جوشان را از آنان مالامال ساخت. »
در ادامه خطبه اول، حضرت علی علیه السلام به بیان اقسام و اصناف فرشتگان پرداخته و آنها را به چهار گروه تقسیم می فرماید: نخست به فرشتگانی اشاره می کند که کارشان عبادت است و آنها را نیز به چند گروه تقسیم می کند، که عده ای در حال سجود، عده ای در حال رکوع، عده ای در حال قیام و ... هستند. در این که آیا منظور از سجود و رکوع و قیام، همان اعمالی است که ما انسان ها انجام می دهیم یا اشاره به مراحل خضوع و عبادت فرشتگان بر حسب مراتب و مقامات آن ها، جای بحث است. اگر فرشتگان را دارای جسم لطیف بدانیم و برای آنها دست و پا و صورت و پشیانی قائل باشیم، معنای اول مناسب تر است و اگر برای آنها جسمی قائل نباشیم، یا آنها را دارای جسم بدانیم اما نه به این شکل، آن گاه معنای دوم مناسب تر خواهد بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: « سپس آسمان های بلند را از هم گشود و آن ها را مملو از فرشتگان مختلف ساخت، گروهی از آنان همواره در سجده اند و رکوع ندارند، و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند، و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی یابد و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد و ... »
به هر حال کار این مجموعه، همگی عبادت و تسبیح و تقدیس خداوند بزرگ است و گویی غیر از آن، کار دیگری ندارند و جز به عبادت عشق نمی ورزند. ممکن است یکی از فلسفه های خلقت فرشتگان این باشد که انسان ها به عبادت خویش مغرور نشوند و بدانند که هیچ گاه از نظر کمیّت به عبادت فرشتگان نخواهند رسید مگر اینکه معرفت خود را در عبادت بالا ببرند و بدانند که عبادت کردن یا نکردن آن ها، اثری در مقام کبریایی خداوند نمی گذارد و اگر جملگی آن ها کافر گردند، بر دامن کبریایی او گردی نمی شنید، « ان تکفروا فانّ الله غنی عنکم » 1
سپس به بیان مجموعه دوم از فرشتگان پرداخته می فرماید: « و منهم امناء علی وحیه و السنة الی رسله و مختلفون بقضائه و امره »
در واقع این گروه واسطه میان پروردگار و پیامبران و حاملان و ترجمان وحی او هستند. از این تعبیر استفاده می شود که تنها حضرت جبرائیل سفیر وحی الهی نیست بلکه او رئیس سفرای الهی است.
سپس به مجموعه سوم از فرشتگان اشاره کرده، می فرماید: «و منهم الحفظة لعباده و السّدنة لا بواب جنانه»
« حفظه » جمع « حافظ » به معنای نگاهبانان است و در این جا دو معنی می تواند داشته باشد:
یکی نگاهبانان بر بندگان که مراتب اعمال آنان هستند و آن ها را ثبت و ضبط می کنند و دوم نگاهبانان بندگان که آنها را از آفات و بلاها و حوادث مختلف حفظ می کنند که اگر مراقبت آنها نباشد، انسان ها دائماً در معرض خطرات هستند.
سپس به مجموعه چهارم از فرشتگان بزرگ که حاملان عرش الهی هستند اشاره کرده، می فرماید: « و منهم الثّابتة فی الارضین السّفلی اقدامهم و المارقة من السّماء العلیا اعناقهم و الخارجة من الاقطار ارکانهم و المناسبة لقوائم العرش اکتا فهم. »
«گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است. »
آنگاه به بیان اوصافی از آن ها پرداخته، می افزاید: «چشمان آن ها در برابر عرش او فرو افتاده و در زیر آن بال های خود را به خود پیچیده و میان آن ها و کسانی که در مراتب پایین ترند، حجاب های عزت و پرده های قدرت زده شده است.»
آری قدرت آن ها، قدرت جسمانی نیست بلکه از قدرت فوق العاده روحانی برخوردارند که هیچ کس به مقام آن ها راه پیدا نمی کند و به همین دلیل شایستگی حمل عرش الهی را پیدا کرده اند.
«گروهی از آنان آنقدر عظیم الجثه اند که پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه های جهان بیرون رفته و شانه های آنها برای حفظ پایه های عرش خدا، آماده و مناسب است»
اصناف ملائکه
سنت الهی بر این جاری شده است که برای نشان دادن قدرت و عظمت خویش و اهداف و اغراض دیگر، امور جهان هستی را به وسیله فرشتگانی که سر بر فرمان او هستند و سستی و سهو و نسیان و کندی در اطاعت ندارند، اداره کند و هر یک از اصناف آن ها برنامه ای معین و منظم داشته و کارگزاران کشور بی انتهای حضرت حق باشند.
انسان هنگامی که درباره اصناف و انواع فرشتگان و برنامه های عظیم و گسترده آنان می اندیشد. احساس کوچکی در خویش می کند که در این عالم پهناور و مملو از کارگزاران حق و صفوف لشکریان خداوند و بندگان گوش به فرمان او، من در چه جایگاهی هستم؟
نتیجه :
با دقیق شدن در این عوالم و خلایق ناشناخته خداوند متعال که اهمیت معرفت الهی برای انسان روشن می شود که بوسیله آن، انسان می تواند از مقام فرشتگان نیز بالاتر رود، فرشتگانی که با این عظمت فرمانبرداری الهی را می کنند و دارای مقامی شامخ تر نزد خداوند هستند و در درجات کمال از انسان با معرفت پایین تر می مانند.
كسي كه به خودش احترام نگذارد، نبايد اميد داشته باشد كه ديگران، وي را ارجمند شمارند