جشنهای باستانی : چهارشنبه سوری و عید نوروز، سیزده بدر و مراسم کشبی گیران،(آتش سره یا جشن سده)
رامشینیها نیز در استقبال از سال نو برای خود و کودکانشان جامههای نو می خرند و می دوزند. زنانشان خانه تکانی می کنند و اتاق و ایوانها را میآرایند. آنان هم پیش از نوروز چهارشنبه سوری را در همان غروب آخرین سه شنبه سال برگزار می کنند. در شب چهارشنبه سوری آتش نمی افروزند ولی شادمانیهای معمول دیگر را کم و بیش ترتیب می دهند. به بچهها لباسهای نو می پوشانند و به آنان اسباب بازی می دهند. نجار دهکدة شان برای بچهها تفنگهای چوبی کوچکی می سازد که ضمن بی خطر بودن پر سرو صداست. زنان خانوادهها در آن شب آش سبزی و پلو می پزند و می گذارند که سفرةشام آراسته باشد. بعضیهاشان، همان شب، برای (فال گوش) به یک یا چند خانه همسایه می روند و بی آنکه توجه اهل خانه به نیتی که دارند تفأل می کنند.
خانوادههای رامشینی در سه شب پیش از نوروز پلو و آش سبزی می پزند و سفرة خانه را در آن شبها میآرایند و سعی دارند که جشن و سروری در خانههاشان برگزار باشد5.
در شب عید نوروز پسر بچههای ده دوازده ساله،هر پنج شش نفر با هم، در کوچهها راه میافتند و از در هر خانهای دستمالی به آن خانه می اندازند و همانجا ضمن آنکه منتظرند زن خانه برای آنان خوراکیهائی در دستمال بگذارد ترانهای هم می خوانند:
ای بی بی هلا تم تم
اسبت را کجا بندم
در مین جو و گندم
هر گزم نمی بندم
ای بی بی هلا زیره
چشماتو مکن خیره
ما مرغانه میخواهیم
از خنه کینه میخواهیم
صاحبخانه نیز تخم مرغ و خوراکیهای دیگری در دستمال می پیچد و به آنان می دهد. بچهها وقتی در خانهای ترانه خواندند و خوراکی گرفتند به جلو خانة همسایه می روندو آنجا نیز ترانه خوانی می کنند و خوراکی می گیرند. این خوراکیها را وقتی که جمع شود بین خودشان قسمت می کنند و به خوشنودی می خورند.
مراسم روز عید را در رامشین با رفتاری متفق شروع می کنند که بسی جالب است. همة مردم، زنان و مردان و جوانان و حتی برخی از کودکان در خانة یکی از معتمدان که رئیس انجمن ده نیز شده است و او را بزرگتر دهکدة خودشان می شناسند جمع می شوند و سال نورا به او تبریک می گویند. مردان، ضمن تبریک گوئی، با او دست می دهند و روبوسی هم می کنند. بعد هم با شیرینی و آجیل و چای پذیرائی می شوند. آنوقت. همة جماعت، با همین بزرگترشان راه میافتند و می روند به یکایک خانههائی که در سال پیش از اهل آن خانهها مرگ و میری اتفاق افتاده و هنوز سوگوارند واز برگزاری جشن و سرور پرهیز می کنند. مردم از اهل خانه می خواهند که سوگواری را کنار بگذارند و سال تازه را شادمانه آغاز کنند. صاحبخانه نیز ظرفی نقل در جلو هر یک از حاضران می گیرد و از حضور آنان در خانهاش تشکر می کند و خود نیز با اهل خانهاش به جمعیت می پیوندد که اینک فاتحهای نیز می خوانند. بعد، همه با هم راه می افتند تا به خانهای دیگر بروند که اهل آن خانه نیز عزادارند. آنجا نیز صاحبخانه و خانوادهاش را با خود همراه می کنند. وقتی که در ده هیچیک عزادار باقی نمانده باشد، همة مردم شروع می کنند به تبریک گوئی عید نوروز، و می پردازند به دید و بازدید.
دردید و بازدیدهای نوروزی، کوچکتران برای دیدن بزرگترها به خانة آنان می روند و بعد هم بزرگتران از آنان بازدید می کنند. در این دید و باز دیدها،هر چند نفر با هم همراه می شوند و به هر خانهای که بروند ضمن مبارک باد گوئی به دور سفرة عید مینشینند و با چای و حلوا و نقل و کلوچه پذیرائی می شوند.
در رامشین نیز عیدی دادن به کوچکتران و بچهها معمول است پدر و مادران به بچهها شان و به بچههای اقوامشان چند تومانی عیدی می دهند. بچهها که جامههای نو پوشیده اند و به انواع بازیها سرگرم می شوند بیش از بزرگتران و بهتر از آنان شادمانی بروز می دهند.
دید و بازدیدهای سال نو در رامشین تا روز سیزده سال که باید به سیزده بدر بروند دنبال می شود. خانوادههای رامشینی در سیزده بدر از ده بیرون می روند. هر چند خانوار با هم و با خورد و خوارکیهائی که راه می اندازند به شادمانی جمع می شوند. دایره می زنند و ترانه می خوانند و می رقصند. جوانان و نوجوانان از درختهای بلند تاب می آویزند و تاب بازی می کنند. رامشینیها عصر روز سیزده در میدانی مراسم کشتی گیری برگزار می کنند. در این مراسم کشتی گیران دهکده، به ترتیب و هر دو نفر با هم کشتی می گیرند و جمعی از آنان برنده می شوند. بعد کشتی گیران برنده نیز باری دیگر با هم کشتی می گیرند تا سر انجام بهترین کشتی گیر دهکدهشان شناخته می شود و او را پهلوان می نامند.
در رامشین و نیز در بسیاری از دهکدههای آن حوالی، غیر از چهارشنبه سوری و عید نوروز و سیزده بدر، یک جشن باستانی نیز می شناسند و به برگزاری آن دلبستگی دارند که خودشان آن را (آتش سر - atac sara ) می نامند. آنان این جشن را در موقعی از سال برگزار می کنند که ایرانیان باستان نیز در همان موقع (جشن سده ) را برگزار می کردند9.
(آتش سره ) در رامشین از پنجاه روز پیش از فرا رسیدن نوروز شروع می شود و سه شب متوالی تکرار می شود. هر غروب، نوجوانان، با بوتههائی که پیشتر به همین مناسبت از صحرا آورده اند در پشت بام خانههاشان آتش می افروزند و شادمانی می کنند. آنان بوتههای آتش را به دور سر می گردانند و ترانههائی به خوشنودی می خوانند که ضمن آن برای کشت و کارهاشان و برای احشامشان برکت و زاد و ولد آرزو می کنند:
سره سره های سره
سی خروار گندم های سره
سره سره های سره
ده خروار جو های سره
سره سره های سره
بیست خروار پنبه های سره
سره سره های سره
صد من زیره های سره
سره سره های سره
ده تا بره های سره
سره سره های سره
گاو و گوساله های سره
خانوادههای رامشنی، در شبهای (آتش سره) نیز، همچون شب نوروز، بیش از آنچه معمولشان است پخت و پز می کنند و سفرة شام میآرایند و به جشن و سرور می گذرانند
منبع : http://dehkadeyeramshin.persianblog.ir/post/4/
رامشینیها نیز در استقبال از سال نو برای خود و کودکانشان جامههای نو می خرند و می دوزند. زنانشان خانه تکانی می کنند و اتاق و ایوانها را میآرایند. آنان هم پیش از نوروز چهارشنبه سوری را در همان غروب آخرین سه شنبه سال برگزار می کنند. در شب چهارشنبه سوری آتش نمی افروزند ولی شادمانیهای معمول دیگر را کم و بیش ترتیب می دهند. به بچهها لباسهای نو می پوشانند و به آنان اسباب بازی می دهند. نجار دهکدة شان برای بچهها تفنگهای چوبی کوچکی می سازد که ضمن بی خطر بودن پر سرو صداست. زنان خانوادهها در آن شب آش سبزی و پلو می پزند و می گذارند که سفرةشام آراسته باشد. بعضیهاشان، همان شب، برای (فال گوش) به یک یا چند خانه همسایه می روند و بی آنکه توجه اهل خانه به نیتی که دارند تفأل می کنند.
خانوادههای رامشینی در سه شب پیش از نوروز پلو و آش سبزی می پزند و سفرة خانه را در آن شبها میآرایند و سعی دارند که جشن و سروری در خانههاشان برگزار باشد5.
در شب عید نوروز پسر بچههای ده دوازده ساله،هر پنج شش نفر با هم، در کوچهها راه میافتند و از در هر خانهای دستمالی به آن خانه می اندازند و همانجا ضمن آنکه منتظرند زن خانه برای آنان خوراکیهائی در دستمال بگذارد ترانهای هم می خوانند:
ای بی بی هلا تم تم
اسبت را کجا بندم
در مین جو و گندم
هر گزم نمی بندم
ای بی بی هلا زیره
چشماتو مکن خیره
ما مرغانه میخواهیم
از خنه کینه میخواهیم
صاحبخانه نیز تخم مرغ و خوراکیهای دیگری در دستمال می پیچد و به آنان می دهد. بچهها وقتی در خانهای ترانه خواندند و خوراکی گرفتند به جلو خانة همسایه می روندو آنجا نیز ترانه خوانی می کنند و خوراکی می گیرند. این خوراکیها را وقتی که جمع شود بین خودشان قسمت می کنند و به خوشنودی می خورند.
مراسم روز عید را در رامشین با رفتاری متفق شروع می کنند که بسی جالب است. همة مردم، زنان و مردان و جوانان و حتی برخی از کودکان در خانة یکی از معتمدان که رئیس انجمن ده نیز شده است و او را بزرگتر دهکدة خودشان می شناسند جمع می شوند و سال نورا به او تبریک می گویند. مردان، ضمن تبریک گوئی، با او دست می دهند و روبوسی هم می کنند. بعد هم با شیرینی و آجیل و چای پذیرائی می شوند. آنوقت. همة جماعت، با همین بزرگترشان راه میافتند و می روند به یکایک خانههائی که در سال پیش از اهل آن خانهها مرگ و میری اتفاق افتاده و هنوز سوگوارند واز برگزاری جشن و سرور پرهیز می کنند. مردم از اهل خانه می خواهند که سوگواری را کنار بگذارند و سال تازه را شادمانه آغاز کنند. صاحبخانه نیز ظرفی نقل در جلو هر یک از حاضران می گیرد و از حضور آنان در خانهاش تشکر می کند و خود نیز با اهل خانهاش به جمعیت می پیوندد که اینک فاتحهای نیز می خوانند. بعد، همه با هم راه می افتند تا به خانهای دیگر بروند که اهل آن خانه نیز عزادارند. آنجا نیز صاحبخانه و خانوادهاش را با خود همراه می کنند. وقتی که در ده هیچیک عزادار باقی نمانده باشد، همة مردم شروع می کنند به تبریک گوئی عید نوروز، و می پردازند به دید و بازدید.
دردید و بازدیدهای نوروزی، کوچکتران برای دیدن بزرگترها به خانة آنان می روند و بعد هم بزرگتران از آنان بازدید می کنند. در این دید و باز دیدها،هر چند نفر با هم همراه می شوند و به هر خانهای که بروند ضمن مبارک باد گوئی به دور سفرة عید مینشینند و با چای و حلوا و نقل و کلوچه پذیرائی می شوند.
در رامشین نیز عیدی دادن به کوچکتران و بچهها معمول است پدر و مادران به بچهها شان و به بچههای اقوامشان چند تومانی عیدی می دهند. بچهها که جامههای نو پوشیده اند و به انواع بازیها سرگرم می شوند بیش از بزرگتران و بهتر از آنان شادمانی بروز می دهند.
دید و بازدیدهای سال نو در رامشین تا روز سیزده سال که باید به سیزده بدر بروند دنبال می شود. خانوادههای رامشینی در سیزده بدر از ده بیرون می روند. هر چند خانوار با هم و با خورد و خوارکیهائی که راه می اندازند به شادمانی جمع می شوند. دایره می زنند و ترانه می خوانند و می رقصند. جوانان و نوجوانان از درختهای بلند تاب می آویزند و تاب بازی می کنند. رامشینیها عصر روز سیزده در میدانی مراسم کشتی گیری برگزار می کنند. در این مراسم کشتی گیران دهکده، به ترتیب و هر دو نفر با هم کشتی می گیرند و جمعی از آنان برنده می شوند. بعد کشتی گیران برنده نیز باری دیگر با هم کشتی می گیرند تا سر انجام بهترین کشتی گیر دهکدهشان شناخته می شود و او را پهلوان می نامند.
در رامشین و نیز در بسیاری از دهکدههای آن حوالی، غیر از چهارشنبه سوری و عید نوروز و سیزده بدر، یک جشن باستانی نیز می شناسند و به برگزاری آن دلبستگی دارند که خودشان آن را (آتش سر - atac sara ) می نامند. آنان این جشن را در موقعی از سال برگزار می کنند که ایرانیان باستان نیز در همان موقع (جشن سده ) را برگزار می کردند9.
(آتش سره ) در رامشین از پنجاه روز پیش از فرا رسیدن نوروز شروع می شود و سه شب متوالی تکرار می شود. هر غروب، نوجوانان، با بوتههائی که پیشتر به همین مناسبت از صحرا آورده اند در پشت بام خانههاشان آتش می افروزند و شادمانی می کنند. آنان بوتههای آتش را به دور سر می گردانند و ترانههائی به خوشنودی می خوانند که ضمن آن برای کشت و کارهاشان و برای احشامشان برکت و زاد و ولد آرزو می کنند:
سره سره های سره
سی خروار گندم های سره
سره سره های سره
ده خروار جو های سره
سره سره های سره
بیست خروار پنبه های سره
سره سره های سره
صد من زیره های سره
سره سره های سره
ده تا بره های سره
سره سره های سره
گاو و گوساله های سره
خانوادههای رامشنی، در شبهای (آتش سره) نیز، همچون شب نوروز، بیش از آنچه معمولشان است پخت و پز می کنند و سفرة شام میآرایند و به جشن و سرور می گذرانند
منبع : http://dehkadeyeramshin.persianblog.ir/post/4/