قرارگاه سایبری عطاملک
  • رادیو عشق
  •  
  • مشاوره خانواده
  • طراحی لوگو
  • عضویت طلایی
    • ورود
    • ثبت نام
    ورود
    نام کاربری:
    گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
     
    یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
  • ورود
  • ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی متصل شوید

قرارگاه سایبری عطاملک › حیات طیبه › هنر › کتاب | رمان | ادبیات v
« قبلی 1 … 23 24 25 26 27 … 29 بعدی »
› زن و شوهر عفیف

امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 76 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

زن و شوهر عفیف

ADMIN آفلاین
بنیانگذار قرارگاه سایبری
********
امتیاز: 25,724
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۸۹
محل سکونت: شهرستان جوین
اعتبار: 250
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 241
سپاس شده 440 بار در 353 ارسال
#1
۱۳۹۰-۸-۱۸، ۰۵:۴۳ عصر
سدید الدین محمد عوضی در جوامع الحکایات مینویسد: در زمان گذشته مرد خیاطی بود زنی پاکدامن و با عفتی داشت، و همچنین دارای صورتی زیبا و با کمالاتی بود و هر گز خیانتی از وی ظاهر نگشته بود. روزی زن نزد شوهر خود نشسته بود و شروع کرد به صحبت کردن، به طوری که می خواست منت بر سر شوهر بگذارد، که، تو قدر عفاف من چه دانی و قیمت صلاح من چه شناسی، که من در صلاح، زیبنده ی وقت و رابعه ی عهدم.

مرد گفت: راست می گویی، اما عفاف تو به نتیجه ی عفاف من است. چون من در حضرت آفریدگار راست باشم، او تو را در عصمت بدارد. زن خشمگین شد و گفت: هیچ کس زن را نگاه نتواند داشت اگر من زن صالحه و با عفت نبودم هر کاری می خواستم می کردم.

مرد گفت: به تو اجازه میدهم به هر جا که می خواهی بروی و هر کاری که می خواهی بکن. زن روز دیگر خودش را آرایش کرد و چادر در سر کشید و از خانه بیرون شد و تا شب بیرون بود اما هیچ کس به او توجهی نکرد مگر یک مرد که چادر او را کشید و رفت. چون زن به خانه باز آمد مرد گفت:

تمام روز را گشتی و هیچ کس به تو توجهی نکرد مگر یک کس و او نیز تو را رها کرد. زن گفت: تو از کجا دیدی؟گفت:من در خانه بودم، جریان به این صورت است که من در عمر خود به هیچ زن نا محرم به چشم خیانت نگاه نکرده ام، مگر وقتی در کودکی که گوشه ی چادر زنی را گرفتم و در همان حال پشیمان شدم و چادر او را رها کردم. دانستم که اگر کسی قصد داشته باشد به زن من نگاه کند و تجاوز کند بیش از این انجام نمیدهد.

زن به پای شوهرش افتاد و گفت: برای من معلوم شد که عفاف و عفت و پاکدامنی و با حجاب بودن من از عفاف تو است. هر کس خواهد نامحرمان به چشم خیانت به ناموس او نگاه نکنند، او باید به ناموس مسلمان نگاه نکند که حق تعالی به برکت عفت او اهل و عیالش را در پرده ی عفت نگه می دارد.

گفتم که “مکن” گفت “مکن تا نکنند” این یک سخنم چنان خوش آمد که مپرس

(چشم زخم و چشم چرانی..شیخ جواد آذر گون)
ان الله مع الصابرین

رادیو عشق ❤


قرائت صلوات و فاتحه برای پسر عمویم
پاسخ
وب سایت ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
هادی آفلاین
عضو رسمی
**
امتیاز: 335
تاریخ عضویت: شهريور ۱۳۹۰
محل سکونت: جوین
اعتبار: 84
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 31
سپاس شده 42 بار در 34 ارسال
#2
۱۳۹۰-۱۱-۱۹، ۰۷:۰۰ عصر
سلام فرزندان ایران سلام فرزندان جوین
تشکر
جوان
طرح های آماده فتوشاپ
جام جم جوین 313
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • امتیازات کاربران
قدرت گرفته ازMyBB و پارسی شده توسط MyBBIran.com
طراحی شده توسط Rooloo | ترجمه و طراحی مجدد توسط ParsanIT.ir

برو بالا
حالت خطی
حالت موضوعی