۱۳۹۹-۶-۳، ۰۵:۵۹ صبح
مهدی و عسگری در چه عملیاتی به شهادت رسیدند؟
در عملیات کربلای 4 در امالرصاص بود. آنجا دو برادرم مهدی و عسگری شهید شدند. مهدی چون مجروح بود نمیتوانست داخل آب برود. دشمن بمب خوشهای اطراف کانال میاندازد که ترکش به قسمت سالم صورت مهدی اصابت میکند و شهید میشود. برادر دیگرم جایی از بدنش نبود که زخمی نباشد. عسگری فقط یک بار مجروح شده بود. مهدی سه سال از عسگری بزرگتر بود. مقدر بود این دو برادر در یک روز به شهادت برسند. سالگرد شهادت علی، اربعین مهدی و عسگری بود. من هم با مادرم موافق هستم اگر برادرانم زنده بودند الان به سوریه میرفتند و مدافع حرم میشدند.
سخن پایانی...
وقتی که من برای زایمان در بیمارستان بودم، یکی از همسایهها در خیابان همسرم را میبیند و سراغم را میگیرد. ایشان گفته بودند که برای زایمان بیمارستان هستم. همسایه میگوید پس خوابم حقیقت دارد. در خواب شهید علی رحیمی گفت به خواهرش عالیه خانم بگوییم اسم پسرش را محمد یا مهدی بگذارد. به نظر من شهدا شاهد و ناظر ما هستند و باید مراقب باشیم که چطور زندگی میکنیم. من برای برادرانم خیلی زحمت کشیدم و امیدوارم شفیع ما در قیامت باشند.
منبع: روزنامه جوان
در عملیات کربلای 4 در امالرصاص بود. آنجا دو برادرم مهدی و عسگری شهید شدند. مهدی چون مجروح بود نمیتوانست داخل آب برود. دشمن بمب خوشهای اطراف کانال میاندازد که ترکش به قسمت سالم صورت مهدی اصابت میکند و شهید میشود. برادر دیگرم جایی از بدنش نبود که زخمی نباشد. عسگری فقط یک بار مجروح شده بود. مهدی سه سال از عسگری بزرگتر بود. مقدر بود این دو برادر در یک روز به شهادت برسند. سالگرد شهادت علی، اربعین مهدی و عسگری بود. من هم با مادرم موافق هستم اگر برادرانم زنده بودند الان به سوریه میرفتند و مدافع حرم میشدند.
سخن پایانی...
وقتی که من برای زایمان در بیمارستان بودم، یکی از همسایهها در خیابان همسرم را میبیند و سراغم را میگیرد. ایشان گفته بودند که برای زایمان بیمارستان هستم. همسایه میگوید پس خوابم حقیقت دارد. در خواب شهید علی رحیمی گفت به خواهرش عالیه خانم بگوییم اسم پسرش را محمد یا مهدی بگذارد. به نظر من شهدا شاهد و ناظر ما هستند و باید مراقب باشیم که چطور زندگی میکنیم. من برای برادرانم خیلی زحمت کشیدم و امیدوارم شفیع ما در قیامت باشند.
منبع: روزنامه جوان