۱۳۹۹-۹-۲۴، ۰۶:۲۱ صبح
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت من از لحظه ورود به قبر بسیار می ترسم، چه کنم؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: زیارت عاشورا را زیاد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پایان زیارت عاشورا نمی خوانید《اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود》یعنی خدایا شفاعت حسین علیه السلام را هنگام ورود به قبر روزی من کن.
زیارت عاشورا بخوانید تا امام حسین علیه السلام در آن لحظه به فریادتان برسد.
حکایت جالب و واقعی از شفاعت امام حسین علیه السلام
شفاعت یعنی انضمام به شخص دیگری، در حالی كه همراه و یاور او است و از او درخواستی دارد. این واژه، بیشتر در جایی به كار میرود كه شخصی بلندمرتبه، به دیگری كه در رتبۀ پایینتری است، ضمیمه شود.[1] نقطۀ مقابل آن نیز «وَتْر» به معنای واحد و تنهاست. شفاعت در عرف، به این معناست که شخص شفیع، از موقعیت خود استفاده کند و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان، عوض کند. این نوع شفاعت در فرهنگ اسلام و قرآن، مطلقاً معنا ندارد؛ زیرا نه خداوند اشتباهی میکند که بتوان نظر او را عوض کرد و نه نفوذ کسی را ملاحظه میکند و از کسی وحشتی دارد.
معنای صحیح شفاعت، واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در رساندن خیر یا دفع شر است. علامه طباطبایی میگوید:
شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش به تنهایی برای رسیدن به هدف کافی نیست، لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه میخواهد نائل میشود، به طوری که اگر این کار را نمیکرد و تنها نیروی خود را به کار میزد، به مقصود خود نمیرسید، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود.[2]
فلسفۀ شفاعت
هیچ اصلی در اسلام وضع نشده مگر اینکه در آن، آثار و برکات و مصالحی وجود دارد. شفاعت نیز آثار و برکات فراوانی دارد و به همین دلیل، مورد عنایت قرآن مجید است. در این باره گفته شده است:
بدون شک، مجازاتهای الهی، چه در این جهان و چه در قیامت، جنبۀ انتقامی ندارد، بلكه همۀ آنها در حقیقت ضامن اجرا برای اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تكامل انسانهاست؛ بنابراین هر چیز كه این ضامن اجرا را تضعیف كند، باید از آن احتراز جست تا جرأت و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود. از سوی دیگر، نباید راه بازگشت و اصلاح را به كلی به روی گناهكاران بست، بلكه باید به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوی خدا و تقوا بازگردند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است. وسیلهای است برای بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معنی غلطش موجب تشویق و جرأت بر گناه.[3]
مهمترین شرط شفاعت
از آیات و روایات مربوط به شفاعت استفاده میشود که مهمترین شرط شفاعت، اذن و رضایت خداوند است. کسی که امید به شفاعت دارد، باید رضایت و اجازۀ او را تحصیل کند و اعمال مورد پسند خالق یکتا را انجام دهد. قرآن مجید میفرماید: gوَ لا یشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضىf[4]؛ «آنها هرگز از کسی شفاعت نمیکنند، مگر آنکه خدا از او راضی باشد». در جای دیگر میفرماید: gیَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاf[5]؛ «در آن روز، شفاعت هیچ کس سود نمیدهد مگر کسی که خدای مهربان به او اذن دهد و از گفتار او راضی باشد». امام صادق(ع) فرمود: «فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ یرْضَى عَنْه؛[6] هر کس بخواهد که از شفاعت شفیعان درگاه الهی بهرهمند شود، باید از خدا بخواهد که از او راضی شود».
منبع:
کامل الزیارات، ص ۱۷۹
شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت من از لحظه ورود به قبر بسیار می ترسم، چه کنم؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: زیارت عاشورا را زیاد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پایان زیارت عاشورا نمی خوانید《اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود》یعنی خدایا شفاعت حسین علیه السلام را هنگام ورود به قبر روزی من کن.
زیارت عاشورا بخوانید تا امام حسین علیه السلام در آن لحظه به فریادتان برسد.
حکایت جالب و واقعی از شفاعت امام حسین علیه السلام
شفاعت یعنی انضمام به شخص دیگری، در حالی كه همراه و یاور او است و از او درخواستی دارد. این واژه، بیشتر در جایی به كار میرود كه شخصی بلندمرتبه، به دیگری كه در رتبۀ پایینتری است، ضمیمه شود.[1] نقطۀ مقابل آن نیز «وَتْر» به معنای واحد و تنهاست. شفاعت در عرف، به این معناست که شخص شفیع، از موقعیت خود استفاده کند و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان، عوض کند. این نوع شفاعت در فرهنگ اسلام و قرآن، مطلقاً معنا ندارد؛ زیرا نه خداوند اشتباهی میکند که بتوان نظر او را عوض کرد و نه نفوذ کسی را ملاحظه میکند و از کسی وحشتی دارد.
معنای صحیح شفاعت، واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در رساندن خیر یا دفع شر است. علامه طباطبایی میگوید:
شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش به تنهایی برای رسیدن به هدف کافی نیست، لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه میخواهد نائل میشود، به طوری که اگر این کار را نمیکرد و تنها نیروی خود را به کار میزد، به مقصود خود نمیرسید، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود.[2]
فلسفۀ شفاعت
هیچ اصلی در اسلام وضع نشده مگر اینکه در آن، آثار و برکات و مصالحی وجود دارد. شفاعت نیز آثار و برکات فراوانی دارد و به همین دلیل، مورد عنایت قرآن مجید است. در این باره گفته شده است:
بدون شک، مجازاتهای الهی، چه در این جهان و چه در قیامت، جنبۀ انتقامی ندارد، بلكه همۀ آنها در حقیقت ضامن اجرا برای اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تكامل انسانهاست؛ بنابراین هر چیز كه این ضامن اجرا را تضعیف كند، باید از آن احتراز جست تا جرأت و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود. از سوی دیگر، نباید راه بازگشت و اصلاح را به كلی به روی گناهكاران بست، بلكه باید به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوی خدا و تقوا بازگردند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است. وسیلهای است برای بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معنی غلطش موجب تشویق و جرأت بر گناه.[3]
مهمترین شرط شفاعت
از آیات و روایات مربوط به شفاعت استفاده میشود که مهمترین شرط شفاعت، اذن و رضایت خداوند است. کسی که امید به شفاعت دارد، باید رضایت و اجازۀ او را تحصیل کند و اعمال مورد پسند خالق یکتا را انجام دهد. قرآن مجید میفرماید: gوَ لا یشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضىf[4]؛ «آنها هرگز از کسی شفاعت نمیکنند، مگر آنکه خدا از او راضی باشد». در جای دیگر میفرماید: gیَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاf[5]؛ «در آن روز، شفاعت هیچ کس سود نمیدهد مگر کسی که خدای مهربان به او اذن دهد و از گفتار او راضی باشد». امام صادق(ع) فرمود: «فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ یرْضَى عَنْه؛[6] هر کس بخواهد که از شفاعت شفیعان درگاه الهی بهرهمند شود، باید از خدا بخواهد که از او راضی شود».
منبع:
کامل الزیارات، ص ۱۷۹