۱۳۹۹-۱۱-۵، ۰۶:۱۴ صبح
من پسر ۲۸ ساله ای هستم که نزدیک ۵ساله که عاشق دختره ۳۲ ساله ی شدم رابطمون خیلی خوب و صمیمی هست. دوسال پیش اقدام به خواستگاری کردم با هزار بدبختی و خواهش و دعوا که خونوادمو راضی کنم. بالاخره رفتیم خواستگاری. خونواده ی دختره مهریه رو زیاد گفتن خونوادم قبول نکردن پاشدن اومدن.بعدش گفتن اشکال نداره مهریه رو کم می کنیم بیاین. الان دوسالی ازش میگذره راضی نمیشن بیان.ولی من تو این ۵ سال بدی ازش ندیم از دختره. خیلی به هم وابسته ایم طوری که اگه یک روز از هم خبر نداشته باشیم اون روز کسل و داغونیم. در کل خیلی همو دوس داریم.هرسال چندتا خواستگار داره به خاطر من جواب رد میده.منم قول دادم که راضیشون میکنم هرطور شده. الانم نمی دونم چیکار کنم خواهش میکنم راهنمایم کنید ۵ سال کم نیس پیرم کرده این قضیه. درضمن ما در یه شهر دیگه هستیم اونا هم تو شهر دیگه. فقط موقت شغلم اونجاس به این خاطر میترسن، درحالی که تحقیقم کردن که واقعا خونواده دارن، دوس دارم بهم برسیم./وبسایت