۱۳۹۹-۱۱-۲۴، ۰۸:۱۲ صبح
خلاصه : با مرگ هدایت رمضانی و نابود شدن ثروتش ضربه ی بدی به تنها فرزندش غزاله وارد میشه، آقای شیخی (دوست هدایت) به عنوان حامی وارد زندگی غزاله میشه و همه ی سعی اش رو می کنه که فکر این دختر رو از کینه ای که نسبت به رییس پدرش، یعنی کیانمهر عابدی داره دور کنه، تا حدی هم موفق میشه، با وادار کردن غزاله به ادامه تحصیل و حتی سر کار بردنش؛ اما با پیدا شدن دوباره ی کیانمهر تمام خاطرات بد غزاله زنده میشن
مقدمھ:
این دلتنگی از پای بست اشتباه بود و در زمره خستگی ھای زندگی ام جای
گرفت.
در پشت ابرھای سیاھی کھ بھ کین آبستن اند، چھ خشمی زاده خواھد شد؟
خشمی کھ فرزند خوانده ای است از دلتنگی ھای دیرینھ ام ... شاید ھم ...
بارانی از جنس آرامش در اعماق وجود ابرھا نھفتھ باشد و این فرزند خوانده را
بھ کام کشد...
نویسنده:دل ارا دشت بهشت
مقدمھ:
این دلتنگی از پای بست اشتباه بود و در زمره خستگی ھای زندگی ام جای
گرفت.
در پشت ابرھای سیاھی کھ بھ کین آبستن اند، چھ خشمی زاده خواھد شد؟
خشمی کھ فرزند خوانده ای است از دلتنگی ھای دیرینھ ام ... شاید ھم ...
بارانی از جنس آرامش در اعماق وجود ابرھا نھفتھ باشد و این فرزند خوانده را
بھ کام کشد...
نویسنده:دل ارا دشت بهشت