۱۳۹۲-۵-۱۰، ۱۲:۳۳ عصر
[rtl]در راه آدمیت استخوان آب می شود[/rtl]
[rtl]یک کلام بسیار مهم از مرحوم آیت الله حق شناس به یاد دارم که می توانم سخن را با آن آغاز کنم.یکبار ایشان در جلسات درس اخلاق میفرمودند: آدم برای اینکه به جایی برسد باید استخوانش آب شود، نه گوشت و چربی بدن. استخوانش آب شود یک اصطلاح ویک تمثیل است برای سختیهائی که انسان در راه به ثمر رسیدن و به کمال رسیدن خودش باید بکشد. باز مثال دومی که در همان مجلس به کار میبردند این بود که میفرمودند: دُم فیل به زمین میرسد، تاآدم به جایی برسد. اینهم یک مثال و اصطلاح دیگر است برای سختیهائی که در راه آدم شدن کشیده بودند. منظور این است که با راحتطلبی وخوشگذرانی و باری به هر جهت زندگی کردن انسان چیزی نمیشود، و به جائی نمیرسد.[/rtl]
[rtl] ما نمیفهمیدیم ایشان چکار میکند، و لزومی هم نداشت ما بفهمیم؛ زیرا نه آن کارها به ما ربطی داشت که ایشان آن را به ما نشان دهد، و نه برای رضای خاطر ما بود که لازم باشد به اطلاع ما برسد. بنابراین ما نمیدانستیم چقدر به ایشان سخت گذشته و یا این که چگونه و به چه شکلی به ایشان سخت گذشته است؟ ضمنا بنده که به آن راه نرفته بودم که چیزی از آن بدانم.آن کس که این راه را میرود، میفهمد چقدر سخت گذشته و چقدر و چگونه بایستی چشم و دل را بر روی هوی وهوسها بست!! این مسئله نیز بسیار با معنا و مهم است. ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان- راه به جائی نبرد هر که به اقدام رفت[/rtl]
[rtl]شبی بعد از نماز در مجلس چند نفری و خصوصی با شادمانی تمام میفرمود: دیشب توانستهام یک زنجیر پاره کنم. من کمتر چنین شادمانی از ایشان دیده بودم.این زنجیر چه چیز میتوانست باشد؟ آیا یک خُلقی بود که میتوانست یک مانع بزرگ باشد، یایک عُلقه بود که هر علقهای یک مانع است. اگر آدم مانع داشته باشد نمیتواند حرکت کند، و هر قدر عبادات قوی داشته باشد اثر لازم را نخواهد داشت. دوری راه تو جانا زگران باریهاست – بار ازخویش بیانداز که منزل باشی[/rtl]
[rtl]سخن التماسی آیتالله حقشناس برای مراقبه[/rtl]
[rtl]سخنی که ما بسیار از ایشان میشنیدیم این بود که مراقبه داشته باشید. یک وقت اگر مناسبتی پیش میآمد، تأکید ایشان بیشتر میشد. مثلا روز غدیر خم که عید بسیار بزرگی است. بزرگترین اعیاد است. انسان از این روز و از این عید میتواند بسیار بهرهمند شود. از دو سه روز قبل از این عید، زمانی که ما با ایشان برخورد میکردیم، یا به دیدن ایشان میرفتیم، میفرمودند: برای اینکه از این عید بهرهمند شوید، مراقبه داشته باشید. مراقب اعمال و رفتارتان باشید. باری به هر جهت ودلبخواهی عمل نکنید. کنار این سخنی بود که ایشان خودشان از روز اول عمر سلوکشان، تا آخر به آن پایبند بودند، و به جد بر آن پای فشاری میکردند، و به دوستانشان توصیه داشتند. گاهی سخنشان شکل التماس میگرفت، و البته از سستی و بیخیالی امثال ما رنج می بردند. گاه اصرار میورزیدند که فقط همین یک روز عید غدیر را مراقبه داشته باشید. البته خودشان در درسها توضیح دادهاند که مراقبه چیست:«در حال مراقبه من باید بدانم که حضور ومحضر کسی هستم که "علیمٌ بذاتِ الصُّدُور" است»[/rtl]