۱۳۹۹-۱۱-۶، ۰۳:۳۹ عصر
سلام. خانمی ۳۶ ساله و همسرم ۳۹ ساله هستم هردو ازدواج دوممونه. بچه ای ندارم شوهرم از همه لحاظ خوب و عالی هستن. باهم مشکلی نداریم مشکل من خانواده همسرمه آدمایی حسود و کینه ای هستن به حدی که با من و همسرم قطع رابطه کردن من ۵ تا خواهرشوهر دارم که یکسره درحال قضاوت کردن بنده هستن مادرشوهرمم مطیع حرف داختراشه. کلا با من از اول میانه خوبی نداشتن الان که بدتر شدن. در حق منو و همسرم خیلی بدی کردن همیشه با نیش و کنایه هاشون آزارمون دادن به حدی که اشک همسرمو دیدم. همسرم هیچ پشتوانه و تکیه گاهی غیر از خدا و من ندارن من با سیاست های گروه شما تونستم همسرمو جذب خودم کنم به حدی که دوریمو نمیتونه تحمل کنه و یه جورایی حامی من شده و همه جا از من تعریف میکنن این رفتار و برخورد همسرم رو خانوادش تاثیر گذاشته و باعث شد خانوادش با من بد بشن و از اینکه همسرم تو کارا با من مشورت میکنن و به حرفم گوش میدن خانوادش برچسب زن ذلیل میزنن و آزارش میدن. کلا رفت و آمداشونو و تلفناشونو قطع کردن هفته پیش رفتیم روستا خونه مادرشوهرم رفتم جلو احوالپرسی کنم مادرشوهرم اخم کرد و منو پس زدن همسرم صحنه رو دیدن و بعد ۲۰ دقیقه گفتن پاشین بریم و به خانوادش گفتن که رفتارتون با مهمونتون خوب نیست تا کی میخواین مارو اذیت کنید و بحث لفظی صورت گرفت همسرم قسم خورد که دیگه پاشو خونه مادرشون نزاره طلاق قبلی همسرمم بخاطر رفتار و دخالتای مادر و خواهراشون بود. کلا منو همسرمم خیلی با رفتاراشون و حرفاشون اذیت میکنن ازتون کمک میخوام بهم بگین چکار کنم تا آروم بشم الان یه هفته ای میشه هردومون اعصابامون داغونه شوهرمم خیلی ناراحته که خانوادش اینجوری باهامون رفتار میکنن.