قرارگاه سایبری عطاملک
  • رادیو عشق
  • مشاوره خانواده
  • طراحی لوگو
  • عضویت طلایی
    • ورود
    • ثبت نام
    ورود
    نام کاربری:
    گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
     
    یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
  • ورود
  • ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
یا توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی وارد شود
توسط حساب کاربریتان در شبکه های اجتماعی متصل شوید

قرارگاه سایبری عطاملک › حیات طیبه › هنر › کتاب | رمان | ادبیات v
« قبلی 1 … 19 20 21 22 23 … 29 بعدی »
› گفتگوی لیلی و مجنون ( از دستش ندین) !

آخرین مطالب ارسالی
آمار انجمن
آخرين ارسال ها
موضوع نويسنده آخرين ارسال کننده انجمن
  رونالدو و تاثیر میلیونی آن بر روی پیج النصر samira99 samira99 سواد رسانه ای و جنگ نرم
  [عشق و ازدواج]  آشنایی Fatemeh pi ملایجردی مشاوره خانواده و ازدواج
  [ مشاوره فردی]  ] اشتباه بزرگی کردم خیلی پشی... GolMah ملایجردی مشاوره خانواده و ازدواج
  [ مشاوره فردی]  ] مشاوره میخواستم درباره موض... هانا عطیمی ADMIN مشاوره خانواده و ازدواج
  طرز تهیه پیتزا پپرونی Mina1382 noorafshan بانوی ایرانی
  [تولید انجمن]  مشاوره ویژه کاربران طلایی ADMIN ADMIN مشاوره خانواده و ازدواج
  طراحی گرافیکی ویژه کاربران طلایی ADMIN ADMIN تولیدات حوزه چاپ و گراف...
برترین امتیاز گیرندگان
ADMIN 25901
رمان 6198
~~sara~~ 2495
مشاورانه 2481
*Ertebat* 1299
sarah 1283
محمدی پور 1159
abasaleh 1012
برترين ارسال کنندگان
ADMIN 9436
رمان 1571
kabootar 1216
مشاورانه 751
~~sara~~ 563
narges 414
sarah 274
mohamadi1392 246

فروش دامنه bloger.app | مشاوره خانواده در واتساپ | دانلود سخنرانی‌های رائفی پور | کتاب صوتی لهوف | نذر فرهنگی |
Your browser does not support the audio element.

امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 39 رأی - میانگین امتیازات: 2.74
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت‌های نمایش موضوع

گفتگوی لیلی و مجنون ( از دستش ندین) !

hamraz آفلاین
عضو رسمی
**
امتیاز: 21
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۱
محل سکونت: sarzamine pars
اعتبار: 14
میزان اخطار: 0%
سپاس ها 16
سپاس شده 10 بار در 10 ارسال
#1
۱۳۹۱-۶-۱۲، ۱۱:۰۹ عصر
لیلی گفت : موهایم مشکی است،مثل شب،حلقه حلقه و مواج !
دلت توی های موی مواج من است . .
نمی خواهی دلت را آزاد کنی ؟
مجنون دست کشید به شاخه های آشفته ی بید و گفت :
نه نمی خواهم ! گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم
دلم را هم . .
لیلی گفت: چشم هایم جام شیشه ای عسل است ، شیرین !
نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی ؟
شیرینی لیلی ؟
مجنون چشم هایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است،تلخ..
تلخی مجنون را تاب می آوری؟
لیلی گفت:لبخندم خرمای رسیده ی نخلستان است،
خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند
نمیخواهی خرما بچینی ؟
مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت : من خار را دوست تر می دارم . .
لیلی گفت: دست هایم پلی است که مرا به تو می رساند . . بیا و از این پل بگذر !
مجنون گفت : اما من از این پل گذشته ام . . . کسی که می پرد دیگر به پل نیازی ندارد !
لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی است
بی سوار و بی افسار
عنانش را خدا بریده
این اسب را با خودت می بری ؟
مجنون هیچ نگفت . .
لیلی که نگاه کرد مجنون دیگر نبود !
تنها شیهه ی اسبی بود و رد پایی بر شن . . .
لیلی دست بر سینه اش گذاشت . .
صدای تاختن می آمد . . . .!
نمیشکنم !


تنها


گاهی


مچاله می شوم . . .
پاسخ
ارسال‌ها اعتباردهی
پاسخ اخطار
 سپاس شده توسط
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


موضوعات مرتبط با این موضوع…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
fjump گفتگوی عارفانه با خدا ~~sara~~ 0 725 ۱۳۹۱-۱۱-۲۸، ۰۲:۰۰ صبح
آخرین ارسال: ~~sara~~
fjump خیابان ، خزان ، خلوت . . . (از دستش ندین) hamraz 2 1,194 ۱۳۹۱-۷-۲۹، ۰۸:۴۲ عصر
آخرین ارسال: dayana

  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • امتیازات کاربران
قدرت گرفته ازMyBB و پارسی شده توسط MyBBIran.com
طراحی شده توسط Rooloo | ترجمه و طراحی مجدد توسط ParsanIT.ir

برو بالا
حالت خطی
حالت موضوعی